هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
و من که سمِّ نه تنها ترم اولیای دانشگاه
بلکه کلِّ دانشگاه بودم
مامانم اومده بود پیشم
رفته بود آموزش دنبالم
(امیدوارم درسمو نپرسیده باشه
)
تازه با خالم و دختر خالم اومده بودن نشسته بودن پیش یه ترم بالایی باهاش صحبت میکردن

کجا؟
جلویِ در مسجد دانشگاه
موقعِ اذان ظهر
که اکثر اونایی که اون تایم از اونجا رد میشدن
قبلا منو دیده بودن
حالا یا اون لحظه میشناختنم یا بعدا شناختن(قطعا بعدا شناختن
)
بعدشم اومدم برم سلف غذا بگیرم
دختر خالم گفت منم میام(۵سالشه
)
خلاصه ما دستشو گرفتیم و مادر دختری راهیِ سلف شدیم(دانشجوها شلوغیِ حیاط دانشگاه رو اون تایم درک میکنن
)
بچه نمیدونم چی شد پشیمون شد برگشت ومنی که ذوق کردم...
ولی اون اومد جلوی در سلف دنبالم

یا ناهاری که روز اول خونوادگی واسم آورده بودن
یا مامانم واسم دوست پیدا میکرد

همه رو گذاشتم پای دلسوزی
زدم به بیخیالی و فاقد اهمیت بودن
شماهم واسه چیزای بی اهمیت سخت نگیرید
زهرا بنده خدا 2 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
یا مامانم واسم دوست پیدا میکرد
ببخشید، ولی...














-
_Biliifti_ در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Alba
چایی نباتاتآخخ
حلیمممم با شکر واس صبحونههههه@Alba
به کسی که حیلم با شکر میخوره نمیتونم اعتماد کنم:) -
@M-Tina وقتی خانم مدیر تاپیک «اولین روز دانشجویی» رو زد و از سوتی هامون گفتیم قشنگترم میشه



-
Hhh Hh
الان یادم اومد شما همون مهندسیا
تو گروه گزارش مطالعه
خوبی!؟ -
و من که سمِّ نه تنها ترم اولیای دانشگاه
بلکه کلِّ دانشگاه بودم
مامانم اومده بود پیشم
رفته بود آموزش دنبالم
(امیدوارم درسمو نپرسیده باشه
)
تازه با خالم و دختر خالم اومده بودن نشسته بودن پیش یه ترم بالایی باهاش صحبت میکردن

کجا؟
جلویِ در مسجد دانشگاه
موقعِ اذان ظهر
که اکثر اونایی که اون تایم از اونجا رد میشدن
قبلا منو دیده بودن
حالا یا اون لحظه میشناختنم یا بعدا شناختن(قطعا بعدا شناختن
)
بعدشم اومدم برم سلف غذا بگیرم
دختر خالم گفت منم میام(۵سالشه
)
خلاصه ما دستشو گرفتیم و مادر دختری راهیِ سلف شدیم(دانشجوها شلوغیِ حیاط دانشگاه رو اون تایم درک میکنن
)
بچه نمیدونم چی شد پشیمون شد برگشت ومنی که ذوق کردم...
ولی اون اومد جلوی در سلف دنبالم

یا ناهاری که روز اول خونوادگی واسم آورده بودن
یا مامانم واسم دوست پیدا میکرد

همه رو گذاشتم پای دلسوزی
زدم به بیخیالی و فاقد اهمیت بودن
شماهم واسه چیزای بی اهمیت سخت نگیرید
زهرا بنده خدا 2 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
تازه با خالم و دختر خالم اومده بودن نشسته بودن پیش یه ترم بالایی باهاش صحبت میکردن
سلام
یاد سریال پدر پسری افتادم


جالبهیا ناهاری که روز اول خونوادگی واسم آورده بودن

یا مامانم واسم دوست پیدا میکرد

وایی




عالیی بود -
Hhh Hh در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Alba
سلام
معمولا ی کلاسور کافیه؟ یا بیشتر میگیرنسلام عزیزم خوبی؟
یدونه دارم واس همه درسام -
Hhh Hh
الان یادم اومد شما همون مهندسیا
تو گروه گزارش مطالعه
خوبی!؟ -
-
Hhh Hh
مهندس خطابت میکردم،مشکل تکنولوژی داشتیم حلش میکردی همیشه
.
ممنون ازت
-
الان زد به ذهنم. اگر کسی به نظرش اشکالی درش هست بگه لطفا.
اگر بتونیم تعداد خیلی خیلی زیاد (مثلا یک میلیون تا) آینه رو جوری تنظیم کنیم که نور آینه قبلی رو بازتاب کنه، وقتی به آینه اول یه نور میتابونیم، به ترتیب میره تا همشون بازتاب کنن. تو این زمان وقت داریم تا بریم پیش آینه آخری و تصویر رو توش نگاه کنیم.
و
و
و
و این لحظه اعجاب انگیز رو شاهدش هستیم که .
.
.
.
خودمون رو می بینیم که داره توی آینه اول نور میاندازه.
فوق العاده است. -
@M-Tina



-
Hhh Hh
مهندس خطابت میکردم،مشکل تکنولوژی داشتیم حلش میکردی همیشه
.
ممنون ازت
-
بوی پاییز میاد، سلام بر افسردگی
_Biliifti_ در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Alba
به کسی که حیلم با شکر میخوره نمیتونم اعتماد کنم:)مگه حلیم رو با چیز دیگه ای میشه خورد؟

-
@Alba
به کسی که حیلم با شکر میخوره نمیتونم اعتماد کنم:)_Biliifti_ در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Alba
به کسی که حیلم با شکر میخوره نمیتونم اعتماد کنم:)وات
با نمک میخوری سید؟صبحونه نمیخوری؟با چایی؟و با کره آب شده -
_Biliifti_ در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Alba
به کسی که حیلم با شکر میخوره نمیتونم اعتماد کنم:)مگه حلیم رو با چیز دیگه ای میشه خورد؟

Mobeen در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
_Biliifti_ در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Alba
به کسی که حیلم با شکر میخوره نمیتونم اعتماد کنم:)مگه حلیم رو با چیز دیگه ای میشه خورد؟

آفرین
همیشه دوست خوبی هستی
|
شعردانه












️
