هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
@Matrix
اوه...
از تو توقع نداشتم -
دوازدهم زیست رو فراتر از کتاب میخوندم و واژه های جدیدی که به کار میبردم باعث شد بقیه هم از روش بنویسن و معلم متوجه بشه
-
@Venus655
میگن بچه های پایین شهر با معرفتن ولی واقعا اینجوری نبود...
آخرشم فهمیدم که به آدمش بستگی داره... -
-
بزرگترین گناه من این بود که میدونستم معلممون چه آدم لجنیه و اینو به بچه ها گفته بودم... بچه ها رفتن بهش نشون دادن...
از اون به بعد خیلی چیزا رو یاد گرفتم -
دوازدهم زیست رو فراتر از کتاب میخوندم و واژه های جدیدی که به کار میبردم باعث شد بقیه هم از روش بنویسن و معلم متوجه بشه
@Matrix
عالی... -
بزرگترین گناه من این بود که میدونستم معلممون چه آدم لجنیه و اینو به بچه ها گفته بودم... بچه ها رفتن بهش نشون دادن...
از اون به بعد خیلی چیزا رو یاد گرفتم -
یه روز نگار اومد پای تخته تا یه سوال رو حل کنه
معلم بهش گفت به روش تستی حل کن
و نگار گفت من روش تستیامو به کسی نمیگم -
از اونجا به بعد همه آدما بَدن مگه اینکه خلافش ثابت بشه...
-
یه روز نگار اومد پای تخته تا یه سوال رو حل کنه
معلم بهش گفت به روش تستی حل کن
و نگار گفت من روش تستیامو به کسی نمیگم -
-
@Venus655 پشت مونده بود که
-
@Venus655 -
:///
-
مرور خاطرات بد منو استوار تر از مرور خاطرات شیرین میکنه...
تو خاطرات شیرین حسرته و حسرت و حسرت...
عجب... -
مدرسه ما به انسانی ها خیلی بها میداد و به ما نه
تو جشن ها هم ما رو شرکت نمیدادن
حتی جشن هایی که خودمون همه چیزش رو فراهم کرده بودیم....@Venus655 مدرسه ما دوازدهمارو کلن ایگنور میکرد کاری ب کارشون نداشت،ی مناسبتی بود قشنگ انگار پارتی بود تو مدرسه،دهم یازدهما مثل چی تیپ زده بودن و اصن مدرسه پره داف بود ما هم دیدیم اینطوریه نفری ی پتو انداختیم رو سرمون رفتیم نشستیم پیش بقیه و کلی مسخره بازی دراوردیم:""
-
@Venus655 -