شعردانه
|
هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
Sachli دبیر ما سوال زیاد داده ولی تو مدرسه میخونم
اره بسه میکنه فکر کنم ولی تو مخ نرو ها
یکم الان بخون -
چرا ادم واقعنی نمی تونه هرچقدر که بخواد
تنها باشه؟ بتونه تو تنهایی بلند بلند با خداش حرف بزنه
یک جا که هیچ کیی نباشه.
با این کتابخونه رفتنمم صبح زود نمی تونم برم
امام زاده و به قبر ها زل بزنم. یا برم گلزار یا لبه ارتفاع بلند روبه روی درخت گردو
و..
هرچند اگر صبح رفتن کتابخونه همراه بچه ها هم نبود
اول صبح به خانواده چی میگفتم
می گفتم کجا دارم می رم.؟
یا قدم زدن تو خیابونی که بارون بزنه ریسه چراغ اویزهاش روشن باشه سحر و هوا تاریک باشه تو سکوتش غرق شم.
تا روی پل رو به رو ابشار رو این خیابونی تنها یی برم
شاید هنوز باید زمان بگذره
ولی خیلییی به یک تنها که هیچ کس نباشه که بخواد حتی نگا ه همم کنه نیاز دارم
یک علمه حرف شده بغض مونده روی سینم که به تنهای نیاز دارند.زمستون خیلی خوبیی.
منتظرت می مونم.
می دونم سریع میایی و به یک چشم بهم زدنی تموم میشی.
ولی فقط بیااا -
Sachli ههه زنگ زدم امتحان فردا رو کنسل کردم
-
اون جایی که می خوام برم بقیقه روز شلوغه اخر یک سری ادم میاند و می رند
هی
-
اونوقت دبیر هویت ما هر جلسه امتحان می گیره و در طول ترم هم فقط یک بار حق لغو امتحان داریم که اون یه بار هم تموم شد
از تصحیح کردنش هم همینو بگم که بالاترین نمره کلاس ۶ از ۱۰ بود مال خودم
آخه میگه ننوشتید قطعا ،ننوشتید در صورتی کهههه و و و ..
ما را بِه ســـخت جانیِ خود ..این گُمان نبود
-
اونوقت دبیر هویت ما هر جلسه امتحان می گیره و در طول ترم هم فقط یک بار حق لغو امتحان داریم که اون یه بار هم تموم شد
از تصحیح کردنش هم همینو بگم که بالاترین نمره کلاس ۶ از ۱۰ بود مال خودم
آخه میگه ننوشتید قطعا ،ننوشتید در صورتی کهههه و و و .. -
دلم براش تنگ شده.
چی میشد حسابی می گرفتمش تو بغل می گفتم دوست دارم
6 سال گذشت ولی نتونستم بهش بگم.
بهترین معلم زندگیم.
زندگی عوض کنه من بود
تو بدترین شرایط م که باشم حرفاش بهم امید میده. به خاطراون ادامه می دم.
تو بهترین بودی برام
ولی من.
هی -
صدای هایده چقدر غم داره...
-
این چه حسیه که وقتی طرف رو می بینی دست و پاهاتو گم می کنی
و اون ترس یا غرور یا اعتماد به نفس کمه
نمی زاره احستتو بیان کنی.
چرا نمی تونم برم پیشش باهاش حرف بزنم سرمو بزارم رو شونه اش گریه کنم.ولی مثل قبل باز همین نگاهتم کنم حرفات تو گوشم می پیچیه و یک جیزی زبونمو بند میاره.
نمی زاره حرف بزنم.
یک جوری با حرفا ت منطقمو قانع کردی که بعد از سال ها که حتی صداتم نشنیدم.
ذهنم قانع شده و سر قول و قرارمون مونده.
اخه تو کی بودی اومدی همه زندگی مو تغییر دادی رفتی
.
یک معلم نبودی عشق بودی نه عشقم تو رو معنی نمی کنه عشق یک حسه.
تو یک حس نبودی. -
@0yasin-sh0 وای من هرچی اینو نگاه میکنم بیشتر نمیفهمم
یه سه چهارساعتی هست صفحه اول درس اولم
-
Sachli هه فاقد همچین توانایی هستی
تا اخر شب معلوم میشه
