هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
officer k در ☆■● نوستالژی☆■● گفته است:
روزگاری با تو ، ماجراها داشتیم=)))من همیشه تو این بازیه می رفتم که دوربین مداربسته رو از کار بندازم
یکی میومد تا اتاق با تیر میزد منویا اینکه در اتاق بسته بود ولی یکی از پشت شلیک میکرد و زخمی میشدم
-
f.nalist در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
officer k در ☆■● نوستالژی☆■● گفته است:
روزگاری با تو ، ماجراها داشتیم=)))من همیشه تو این بازیه می رفتم که دوربین مداربسته رو از کار بندازم
یکی میومد تا اتاق با تیر میزد منویا اینکه در اتاق بسته بود ولی یکی از پشت شلیک میکرد و زخمی میشدم
چسب زخمایی که برمیداشتیم
من با اونا خیلی حال میکردم
انگار دنیا رو داده بودی بهم