هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-

هـر جوری که حساب میکنم،
از هر زاویهای که نگاه میکنم،
هر دغدغهای را که وسط میگذارم،
باز به این میرسم که همین است،
هـمـهاش هـمـین است!
(اصلا مـادرها همـیشه درست میگویـند!
فقط بعضی از ما بچهها، تا خودمان نرسیم
به آن نقطهای که باید، نمیفهمیم.
بچهایم دیگر... باید ببخشیدمان...)
یعنی که هر غم و دلهرهای، هر آشفتگی و
آزردگی و ترسی، هـر حال بدی را که تصور
میکنم، تمامِ تمامش از همین است که
همهچیز را به او نسـپردهام... خیال کردهام
به عهدهی خودم است... فکر کردهام کارهای
هستم! وگرنه که آدم وقتی به مهـربانترین
و تـواناترین تکیه کند که باید خیالش راحتِ
راحت شود دیگر...
همهاش همین است؛ و کلـمات شما،
مثل همـیشه، نسـیمِ نرم و نـوازشـگرِ
آرامـشاند برای آسـمانِ گاه ابری و گاه
طـوفانیِ دل من؛ که ابـرها کـنار بروند،
که آفـتابِ اطمـینان به سرتاسرش بتابد...
[∞] -
واسه همهی اون روزایی که حس کردی با یه نخ به زندگی وصلی و بازم از پسش بر اومدی، ازت ممنونم خودم...
-
دلت را بِتکان
اشتباهاتت وقتی افتاد روی زمين، بگذار همانجا بماند!
فقط از لابه لای اشتباههايت، يک تجربه را بيرون بکش قاب کن و بزن به ديوار دلت!
"اشتباه کردن"اشتباه نيست، در اشتباه ماندنּ اشتباه است.. -
مافیا و نام شهر شهرت اونم سر کلاس دینی ،اینکه معلم رو راضی کردیم که درس نده
خیلی خوب بود ،کلی خندیدیم


تازه موشک هم درست کردیم

-
از اونجایی که شماره های ناشناس رو جواب نمیدم ،یه بار که تماس گرفته بودن جواب ندادم و خب آره ...همین باعث شد 3 روز دیرتر برسه

-
مافیا و نام شهر شهرت اونم سر کلاس دینی ،اینکه معلم رو راضی کردیم که درس نده
خیلی خوب بود ،کلی خندیدیم


تازه موشک هم درست کردیم

پرستو بابایی ما یبار با معلم ریاضیمون مافیا بازی کردیم. خیلی خوب بود

|
شعردانه





