|
شعردانه
هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
lO_Ol در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
من حتی ممکنه پورعباسو حلال کنم ولی کسی که دانشکده مارو ساخته نه
قشنگ مرتفع ترین نقطه شهرو انتخاب کرده
دماش با خود شهر پنج درجه فرق داره
تو هر دوره ای یکی باعث بدبختیامون هست
@ariana-a در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
lO_Ol در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
من حتی ممکنه پورعباسو حلال کنم ولی کسی که دانشکده مارو ساخته نه
قشنگ مرتفع ترین نقطه شهرو انتخاب کرده
دماش با خود شهر پنج درجه فرق دارهتو هر دوره ای یکی باعث بدبختیامون هست
این جوانی حقم نبود
-
officer k
تو هنوز دانشگاه نمیری راحتی حداقل -
@ariana-a در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
lO_Ol در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
من حتی ممکنه پورعباسو حلال کنم ولی کسی که دانشکده مارو ساخته نه
قشنگ مرتفع ترین نقطه شهرو انتخاب کرده
دماش با خود شهر پنج درجه فرق دارهتو هر دوره ای یکی باعث بدبختیامون هست
این جوانی حقم نبود
officer k در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@ariana-a در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
lO_Ol در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
من حتی ممکنه پورعباسو حلال کنم ولی کسی که دانشکده مارو ساخته نه
قشنگ مرتفع ترین نقطه شهرو انتخاب کرده
دماش با خود شهر پنج درجه فرق دارهتو هر دوره ای یکی باعث بدبختیامون هست
این جوانی حقم نبود
هعی
-
@نویسنده-کوچولو
امسال که آسمون باهامون قهره -
امتحانا شروع نشده خسته‌ام شده
الحمدالله که تستی ان -
lO_Ol
تازهههههههههههههههههه
هنوز هضم نکردم
۲ساعت رفت
۲ساعت برگشت
روزایی که ۸صبح کلاسه باید ۵ بیدارشم که ۵ونیم بزنم بیرون
officer k
من پسر خالم اینجوریه خوابگاه میمونه
شهید بهشتی میخونه -
officer k
من که از خوابگاه خوشم نمیاد -
متوجه شدم وسواس مطالعاتی شدید دارم
درحالی که چندین دووووور عکسا رو دیده بودم
بازم میگفتم نههه من بلد نیستم!
حافظه‌ام پاک شده!
ولی خب اینطوری نبود
چندین بار این ترم این اتفاق افتاده
باز خداروشکر فهمیدم مشکل کجا بود -
یه نکته‌ی دیگه ام که کشف کردیم
این بود که
خیلیااااامون متوجه شده بودیم که از وقتی که اومدیم دانشگاه خنگ شدیم
یعنی واقعا مثل قبل درسا رو یاد نمیگرفتیم
حافظه صفر
داغون
میخوندیم فرداش هیچی یادمون نبود
(البته شما بگو یه ساعت بعد)
که
دلیلش غذاهای سردیه که هر روز می خوریم
هی برنج برنج برنج
حالا دوغ و چیزای دیگه ام کنارش
رفتم خونه یه خورده گرمیجات خوردم
واقعا تاثیر داشت!خلاصه که دانشجوهای عزیز
خنگ نشدیم
واسه غذاهاست -
-
انگار همین دیروز بود سه تایی سر گوشی مامانم دعوا میکردیم
کی ما اینقد بزرگ شدیم؟
باورم نمیشه...
الان ما شدیم دانشجو
دخترخالمم ک نزدیک سی سالشه
بعضی وقتا نمیتونم باور کنم(:
چقد زمان زود میگذره
