هرچی تودلته بریز بیرون۶

[ari_14]

Nilay در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

زندگی هیچوقت بدون اینکه یه چیز خوب ازت بگیره، یه چیز خوب بهت نمیده.

حقققق(((:

[officer k]

@danial-hosseiny
نه ببین
"یه نو" میشه" اینا"
"بِنِ یه نو" میشه "بین اینا"

[officer k]

@ariana-a
عیب نداره

[f.nalist]

Reza-H
نه دیگه نشد
پ.ن: اول بگم که من یه نسبتی با اصفهانی ها دارم از یه طرفی و پس قصد اهانت ندارم

ببین اصفهانی ها بیشتر با افرادی که جدید باهاشون آشنا میشن بیشتر توجه میکنن تا افراد خودشون
مثلا یه فامیل داشته باشی ببری خونشون بهش صبح بریونی میدن ( مراجعه شود به قیمت منو) بعد دسر خورش ماست میدن شب کباب میدن

ولی حالا نزدیکشون اگه یه گز دادن طرف بذاره دهنش

[S.daniyal hosseiny]

Reza-H
این فقط بازی با کلمات بود
جدای از اینکه یه معیار کلی برای یه جماعت بستن کلا خنده‌داره.
اما غالب اصفهانی‌ها بله. آدمایی‌ان که واقعا میشه گفت خسیسن.

[officer k]

@danial-hosseiny
سوال:
خسیسی؟

[f.nalist]

@danial-hosseiny در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

Reza-H
این فقط بازی با کلمات بود
جدای از اینکه یه معیار کلی برای یه جماعت بستن کلا خنده‌داره.
اما غالب اصفهانی‌ها بله. آدمایی‌ان که واقعا میشه گفت خسیسن.

دیگه رضا اینو کسی گفتش که اشراف کامل بر متون فارسی داره

[Reza-H]

officer k
جالبه.
طرف ما میگن:
سی چه با بِی اینگَل مِن یه جا بوم؟
سی چه دور اول قبولا نیابیوم؟

[S.daniyal hosseiny]

officer k
من اصفهانی نیستم و نجف آبادی‌ام. فرق میکنه
ولی واقعا نه.

[officer k]

Reza-H
میگم که به بختیاری شباهتش بیشتره طرفای یاسوج

[Nilay]

چرا افتاد‍️

[officer k]

@danial-hosseiny
آقا مگه نمیگیم استان اصفهان خب؟🫠

خوبه سید. همیشه دست و دلباز باش

[Reza-H]

@danial-hosseiny
خب حسابگری با خساست فرق داره. و واقعا این تفاوت بین رفتار اصفهانیا با خساست میشه دید.
این موضوع که برای همه نگیم رو منم قبول دارم

[f.nalist]

همه نه مثلا 89 درصد

[Reza-H]

@f-nalist

[f.nalist]

[officer k]

[Reza-H]

officer k
حالا دیگه ریشه اش که از کجا نشات میگیره رو نمیدونم :))
ولی خب لری به حساب میارن خودشون.

[officer k]

Reza-H
آره.

[S.daniyal hosseiny]

officer k
به عنوان خاطره میتونم براتون تعریف کنم با یه جماعت اصفهانی رفتیم بیرون.
میخواستیم بریم اصفهان‌گردی، یه آقایی رو هم آورده بودیم که شغلش تورلیدر بود، ولی ما خب مسافر که نبودیم. صرفا یه طورایی دورهمی بود ولی با هزینهٔ کمتر. ما خودمون هزینه رو حساب کردیم. رفتیم بستنی بخوریم، بستنی رو هم حساب کردیم، یه سری دوست اصفهانی با ما بودن. اونا تشنه‌شون شد، گفتن آب میخوایم بخریم. گفتن کیا تشنه‌ن، بچه‌ها گفتن ما و فلان. درنهایت چهارتا آب معدنی گرفتن، یکیشو خودشون برداشتن سه تا‌شو دادن به بچه‌های ما. اون موقع هم آب معدنی ۵٠٠ بود.
فرداش پیام داده بودن به دوست ما، شماره کارت فرستاده بودن و نوشته بودن لطفا هزینهٔ سه‌تا آب معدنی که میشه ۱۵٠٠ رو برامون واریز کنین.