کافــه میـــم♡
-
هر اشتباهی که تو زندگیت کردی، در اون لحظه بهترین کاری بوده که میتونستی انجامش بدی، هر انتخابی که تو زندگیت کردی، بهترین تصمیمی بوده که گرفتی و هر حسی که داشتی قوی ترین چیزی بوده که قلبت بهش باور داشته. پس لطفا حسرت هیچی رو تو گذشته نخور، تو اون لحظه بهترین خودت بودی، همین.
-
- من قبلا خیلی از رفتن آدما میترسیدم
همیشه حاضر بودم هر کاری کنم
تا راضیشون کنم کنارم بمونن !
اصلا هم فرقی نمیکرد حق با من بوده یا اونا
فقط میخواستم بمونن،از تنهایی میترسیدم
اما بعدا فهمیدم یه سری آدما با اومدنشون
فقط تنهاییمو بیشتر میکردن . . .
آدمایی که ترس از دست دادنشونو میندازن
تو جونت و بلدن کاری کنن که انگار محتاجشونی
یاد گرفتم باید راه رو برای بعضی آدما باز گذاشت
حتی اگه به قیمت تنها موندنت تموم شه !
- من قبلا خیلی از رفتن آدما میترسیدم
-
- همیشه اونی که...
کوتاه میاد و هیچی نمیگه
لال نیست؛
شاید داره جون میکنه که چیزی رو
حفظ کنه به نام حرمت
- همیشه اونی که...
-
- اگه یه دختر بهت گفت
"یادته یه ماه پیش ساعت ۲۲:۳۰ بهم چی گفتی"
بهش نخند،نگو من یادم نمیاد
دیشب شام چی خوردم
به خودت ببال چون براش ارزش داری!
وگرنه دخترا روزی ۱۰۰ بار فقط
کِش موهاشونو گم میکنن!
- اگه یه دختر بهت گفت
-
- قشنگ ترین دیالوگی که شنیدم این بود:
«-آل پاچینو:تا حالا عاشق شدی ؟
+دنیرو بیست سالم که بود،سی ثانیه عاشق شدم
-آل پاچینو :حالا چی ؟
+دنیرو:سی ساله دارم به اون سی ثانیه فکر میکنم:)
- قشنگ ترین دیالوگی که شنیدم این بود:
-
یکجایی هم میشکنی و فرصتی برای گریستن نمییابی و اشکهای گرم و رقیقت را در پسِ حفرهی چشمانت به تعویق میاندازی و تا یافتن خلوت مناسبی، با خود حمل میکنی. دائما و با هر تلنگری، ابری آبستن، با احتمال گریستنی اما به هر تقلایی جلوی خودت را میگیری و همچنان بغضت را با دو فنجان لبخند، قورت میدهی و مقتدرانه و با خونسردیِ تمام مقابل مردم میایستی و نمیگذاری حتی تردید کنند در اینکه تو چقدر شکسته، آمادهی فروپاشی و غمگینی!
کارها و معاشرتها و مشغلههای روزمرهات تمام میشود، به خانه برمیگردی و ناگهان میزنی زیر گریه. انگار دریچهی سد عظیمی را از مقابلش برداشتهباشند... به اندازهی تمام سالهایی که ادای قوی بودن در آوردی، اشک میریزی... اشک میریزی و از خدا و جهان و آدمها گلایه میکنی و از خودت...
بیش از هرکسی، شرمندهی غرورت هستی. خودت را مقصر میدانی که باعث شدی در نهایتِ شکوه، بشکند. خودت را مقصر میدانی که خودت را به این روز انداختی... -
- ازت می خوام بدونی :
عصبانیت،ﮐﺒﺪتو ﺿﻌﯿﻒ می کنه؛ ﻏﻢ و غصه،ریه هاتو ﺿﻌﯿﻒ می کنه
ﻧﮕﺮﺍﻧﯽ،معده تو ضعیف می کنه؛
ﺍﺳﺘﺮﺱ،ﻗﻠﺐ ﻭ ﻣﻐﺰت و ﺿﻌﯿﻒ می کنه
ﺗﺮﺱ،ﺑﺎﻋﺚ بروز اشکال در ﮐﻠﯿﻪﻫﺎت می شه
و اشک ریختن،باعث از دست دادن مقدار زیادی
ویتامین سی بدنت می شه
اینو بدون که خودت قراره تا آخر کنار خودت بمونی،
آیندتو بسازی و یک زندگی رو راه ببری
پس هیچ چیز و هیچ کس حق نداره باعث شه
کل وجودت آسیب ببینه..!
- ازت می خوام بدونی :
-
- میدونی آدم سختشه که بگه «به من توجه کن»
برای همین داد و بیداد راه میندازه،عصبی میشه،قهر میکنه،با همه لج میکنه،برای اینکه به چشم بیاد،برای اینکه دیده شه!
تو فقط میبینی که چشماشو بسته و داد میزنه!
ولی اون داره تقلا میکنه و دستاشو تکون میده و میگه «هی،من اینجام،ببین منو!»
داره میگه «به من توجه کن.»
میدونی چقدر درموندهست این جمله؟
سراسر درده و اگه به زبون بیاد؛
- میدونی آدم سختشه که بگه «به من توجه کن»
-
- و کاش عزیزم اگر به غم مبتلا شدی، پناهی هم داشتی...
-
اگه تو جمع کسی حرف زد و توجهی بهش نشد، تو توجه کن؛ اگه کسی سوالی تو گروهی پرسید کسی جوابی نداد تو حداقل بگو نمی دونم. اگه تو جمع یکی پرید وسط حرف کسی بعدش تو دوباره بپرس و بحثشو ادامه بده؛ اگه کسی عکسشو گذاشت دیدی کامنت نداره، تو بذار بگو زیبایی.
نذاریم کسی فکر کنه دیده نمیشه.کار سختی نیست :)))
️
-
- قشنگ ترين حرفی كه يك پسر
ميتونه به يك دختر بزنه :
" مگه من ميتونم از تو بگذرم؟ "
- قشنگ ترين حرفی كه يك پسر
-
- به یه زندان تو نیجریه حمله کردن و در ورودی رو منفجر کردن،
بیشتر از ۱۸۰۰ تا زندانی فرار کردن
۳۵ نفر موندن و فرار نکردن
یاد این شعر افتادم:
حالِ من حالِ اسیریست که هنگام فرار،
یادش آمد که کسی منتظرش نیست،نرفت ...
- به یه زندان تو نیجریه حمله کردن و در ورودی رو منفجر کردن،
-
-
من با همه آدما غریبم، انگار نه کسی حرف منو میفهمه و نه من کسیو میفهمم، من با همه نا آشنا بودم تا روزی که تورو دیدم. تو منو میفهمیدی، حتی نیازی نبود که پیشت حرف بزنم، چشمای تو همه چیزو میخوند و من خوشحالترینم که بلاخره نصفِ روحمو پیدا کردم.:)