هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
باز نکنید بهتر است :"))
و من روز های زیبایم را
تلخ تر و غمناک تر از روز های تیره ام می گذرانم.
چرا که حتی اندیشه به اتمام این لذت
و گسیختن بند این خوشی از دلم
تنم را به لرزه در می آورد.
اما پرده عادت و تکرار،
پرده ای از غمخواری بر روی
روز های صف به صف غمناک من می کشند
که همین پرده تحمل را بر من آسان می گرداند.
حائلی که روز های روشنم، فاقد آن هستند...
...
ر.ححاوی ت.د
-
یکی از سخت ترین کارا به نظرم غلبه بر احساساته
-
من هر وقت تونستم به احساساتم غلبه کنم اونجا شروع برده منه
-
البته واقعا خیلی جاها تونستم
ولی این یکی رو انگار طلسم شدم -
یعنی چی میشه
اصلا من ۳۰ سالگیم فکر میکنم میگرخم -
من کیم اونموقع
چیکارا کردم
کیا تو زندگیم جدید اومدن
کیا رفتن -
مثلا وقتی ۱۰ سالم بود
اصلا این ۲۰ سالگی که توشمو حتی تصورم نمیکردم -
چه دنیای مبهمیه واقعا