هرچی تو دلته بریز بیرون 5
- 
بریم سراغ احاطگری
 - 
وقتایی که از خونه جدا میشم و تو اتوبوسم تا برسم
فقط و فقط جنگِ اعصاب و روانِ خودم با خودمه و بس - 
منت خدای را عزوجل بابت هندزفری
 - 
صدای پوبون که میگه:
حیف که قلبت مثه موهات سیاهه
میفتی از تو چشمام چون از سرت زیاده - 
غربت
 - 
اندوه پشتِ اندوه
 - 
و پناه بر او از اندوههایِ پیدرپی
 - 
و عمر همه لحظهیِ وداعست
 - 
سعی کنید ب هیچکسسس حتی ب خانواده خودتون وابسته نشید چ برسه ب ی آدم غریبه میخاد زنت باشه شوهرت میخاد خاهرت باشه یا برادرت
سعی کنیددددد اول ب خدا بعدم ب ی حیوونی
اشیاییی چیزی وابسته بشید
الان وابسته شدن ب سیگار و قلیون مثلا بهتر از ادماسس

 - 
مثه وقتایی که میخوای بری یه مهمونی مهم و بهترین لباس و خوشگل ترین لباست رو پوشیدی..
میای از خونه بری بیرون و یه نخ از لباست گیر میکنه و یجا و همه لباست نخکِش میشه..دقیقا دلِ آدمی همینه.
هزارکیلومتر ازشون دور میشی ولی دلت همچنان یاد چشمایِ خیس مامانت و دستای بابات میفته
و تنها کاری که میتونی بکنی گریه هست - 
دور شدم؟
آره خیلی دور
از مرکز کشور اول رفتم پایتخت و بعد حالا کنجِ غرب.. مسافتش خیلیه
پشیمونم؟
فکر نکنم چون بنظرم ارزششو داره
خب پس چته؟
عذاب دارم و ناراحتم - 
صدایِ چاووشی
منی که مطمئن شدم شفا نمیده مرهمت
چرا فرار میکنی به سنگرایِ نو
به کی قراره لو بدی عقب کشیدنِ منو؟ - 
دو ساعت تو ترمینال کاوه معطلی دارم
بهترین کار چیه
خودمم نمیدونم 
 |
شعردانه

