هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
نوشتهشده در ۲۳ اسفند ۱۴۰۲، ۱۳:۱۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
هعی بریم نصفه دیگه
️
-
نوشتهشده در ۲۳ اسفند ۱۴۰۲، ۱۳:۱۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
روزتون خوش
-
نوشتهشده در ۲۳ اسفند ۱۴۰۲، ۱۳:۳۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۳ اسفند ۱۴۰۲، ۱۳:۳۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ریاضی با خاک یکسان شد
-
نوشتهشده در ۲۳ اسفند ۱۴۰۲، ۱۳:۳۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
نوبت زیسته
-
نوشتهشده در ۲۳ اسفند ۱۴۰۲، ۱۳:۵۰ آخرین ویرایش توسط زهرا بنده خدا 2 انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۳ اسفند ۱۴۰۲، ۱۴:۰۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
به قول مجتبی شکوری:
《ما باید رو نوک انگشتامون وایسیم دستمون رو دراز کنیم که برسه به آرزوهامون. اگه رسید که ایول، اگه نرسید هم میگیم قدِ من اینقدر بوده 》
-
نوشتهشده در ۲۳ اسفند ۱۴۰۲، ۱۴:۰۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@ABR_DJ اره خودمم یه روز میرم و دیگ نمیام
نه بیرون از اینجا دارمشون -
@ABR_DJ اره خودمم یه روز میرم و دیگ نمیام
نه بیرون از اینجا دارمشوننوشتهشده در ۲۳ اسفند ۱۴۰۲، ۱۴:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Masoumeh-sh عه... بد شد که
-
نوشتهشده در ۲۳ اسفند ۱۴۰۲، ۱۴:۰۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@ABR_DJ چی بد شد
-
نوشتهشده در ۲۳ اسفند ۱۴۰۲، ۱۴:۰۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@khanoomi این گیفه همین بود
من نبریدمش
اون بازیکن سبزه همون جور که میبینی میره رو کمر بازیکن سفید بعد این حرکتش هم سفیده پامیشه بره بزنتش -
@ABR_DJ چی بد شد
نوشتهشده در ۲۳ اسفند ۱۴۰۲، ۱۴:۰۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Masoumeh-sh همین رفتن و دیگه نیومدن
-
نوشتهشده در ۲۳ اسفند ۱۴۰۲، ۱۴:۱۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@دختر-بهار در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
Saghia فدای تو بشم
خوبیقربونت
بد نیستم یکم سرماخوردم
تو خوبی چه خبرا؟ -
نوشتهشده در ۲۳ اسفند ۱۴۰۲، ۱۴:۱۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
داییم...
اوم...
از وقتی یادمه با اینکه همیشه سرم تو کتاب بود و هیچ کار به اصطلاح خانمانهای بلد نبودم مشکل داشت
و توقع داشت همون ابتدایی کدبانو باشم...!
و خب من نبودم...
بارها هم زل زده بود تو چشام و گفته بود این همه درس میخونی که چی!
آخرش باید بچه بزرگ کنی دایی
و بارها هم از پوششم ایراد گرفته بود که با چادر میمونی رو دستمون
و من اون زمان علاقه ای به کارِ خونه نداشتم
زورم میومد!
تا سال کنکورمم همین بودم
نه اینکه کلاس بذارم بگم دست به سیاه و سفید نمیزدم!
نه!
به قول مامانم صدسالی یه بار یه حرکتی میزدم
ولی اونجوری که اون از منِ بچه ابتدایی توقع داشت نبودم!
خلاصه یه سری مشکلات براشون پیش اومد و ما یکی دوسالی ندیده بودیمشون
تا همین چند وقت پیش که اومدن خونمون
و من واسه اولین بار تنهایی کیک پخته بودم
مامانم براشون آورد تا گفت زهرا پخته
یه نگاه بهشون انداخت و
گفت دایی اینا کار تو نیست
و من سکوت...
ناراحت شدم خب
️
حداقل یه کم بردار بخور بعد عیب در بیار
️
البته خوبم نشده بودن خدایی
ولی نه اینکه هنوز تو دهن نکرده اینجوری بگه
بعد قبلش مامانم بهش دوغ تعارف کرد
گفت نمیخورم
کیک که خورد
دوغم برداشت گفت نمیخوردماا
ولی این خیلی شیرین بود میخواستم مزهاش بره
#پودر کیک آماده بود و شور و شیرین بودنش دیگه تقصیر من نبوددد
پسرش که سال کنکورم میگفت اینا میرن تجربی که خانم دکتر صداشون بزنن
مشکل دارن
این همه خودشونو اذیت میکنن که تهش دکتر صداشون کنن
مامانم گفت اینجوری نیست
بعد زل زد به من گفت زهرا یعنی واسه دکتر گفتن و زور خونواده نرفتی تجربی؟
من:نه -
نوشتهشده در ۲۳ اسفند ۱۴۰۲، ۱۴:۱۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ؛ به نام خدایی که آن صفت برجستهای که اول از او در این نیایش روزانه یاد میکنیم رحمت است. در جامعهای که تعلیم دینیاش، تربیت دینیاش، بیشتر خشم خدا را در انظار مجسم میکند و عزا و عقاب او را تا رحمت او در این جامعه آیا غایب بودن بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ به عنوان یک شعار احساس نمیشود؟
#بهشتی -
نوشتهشده در ۲۳ اسفند ۱۴۰۲، ۱۴:۲۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۳ اسفند ۱۴۰۲، ۱۴:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
من یه تار مو پر از ترک مورفین تل
تن به حقیقت فردا قیچی دادم
تویی همون قیچی خسته از بریدن
پر از فریاد نمیخوام قیچی باشم -
نوشتهشده در ۲۳ اسفند ۱۴۰۲، ۱۴:۳۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@ABR_DJ دوستای واقعی و با خودت میبری
تنها نمیری -
@khanoomi این گیفه همین بود
من نبریدمش
اون بازیکن سبزه همون جور که میبینی میره رو کمر بازیکن سفید بعد این حرکتش هم سفیده پامیشه بره بزنتشنوشتهشده در ۲۳ اسفند ۱۴۰۲، ۱۴:۴۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده@ABR_DJ
خیلی زشت بود باید اخراجش میکردن -
نوشتهشده در ۲۳ اسفند ۱۴۰۲، ۱۴:۴۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
خسته..