هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
من خسته من تنها، لب ساحل قدم زنون
پای برهنه روی شنزارهای داغ، دوون دوون
خورشید با اون گرمای سوزانش میسوزونه تنم
مرغهای مهاجر هم هی پر زنون بالا سرم -
_MILAD_ در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
به من مواد بدهید
-
هدف هیم نباشه
از ترس شکست باید تلاش کرد
زندگی برای کسی صبر نمی کنه.خدا هست.
-
اینروزا گوزنو سر نمیبرن
میشکنن شاخشو میفرستن تو باغ
اینروزا طاقو نمیریزن سرش
سر گلهشونو میکوبن به طاق -
آخر نمایشها عوض شده
همه نقش همو بازی میکنند
اونایی که چشمشون به قدرته
هم پیاله هاشو راضی میکنند -
کی میگه سیمون ستارهای نداره؟!
تو آسمون آسفالت ته سیگار شهابه
کی میگه جنگ حاصلی نداره؟!
مین و میشه کاشت و بمب خوشه ای شرابه
نارنجک اناره آدما هم وقتی میمیرن کود میشن -
کی میگه حقیقت تلخه؟! ترشه که همه چشمارو بستند...
-
پای روضهی خودت گریه نکن
وقتی گریه رنگ مردونگیه
دورهای که عاقلاش زنجیرین
سوته دله شدن یه دیوونگیه -
اینروزا دورهی غیرت کشیه
کی میدونی قیصر این روزا کجاست؟!
بکشی و نکشی، میکشنت...!
اینجا بازارچهی آب منگلیاست -
آسمان فردا ها آبی می شود.
-
کی میگه آب آبی نیست؟کی میگه هست؟
کی میگه گل تو قالی نیست؟کی میگه هست؟
کی میگه اینا عادی نیست؟کی میگه هست؟
کی میگه میشه دهنا رو گاهی بست؟