هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
پرستو بابایی در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
SiliS در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
کارت
کارد
عهههه اینجاشو دقت نکرده بودم
-
f.nalist در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
پرستو بابایی
میدونی چرا
چون تظاهر به درس خوندنه
تو قطعا تست زیادی میزنی که یه چیزی میمونه
این نقل از فرهمنده
که نمیشه دانش آموز یه مبحثی رو کلی تست بزنه سوال پیش نیاد
یا از معلم میپرسه یا از اسیست کلاسا و یا سرچ و سرچ و سرچهر وقت سوال کم پیش اومد شک کن
چقدر وایب خوبی بهم منتقل شد 🥲
-
پرستو بابایی
نگم اصلن عاشق مصلایی بزرگمم فک نمیکردم اینجوری باشه -
اصلا از یه سری رفتارای زهرا خوشم نمیاد...
دو روز نیست فعالیتشو شروع کرده
بعد چپ میرن راست میان میگن فلانی رو دیدینننن؟!
فلانی اصلا کاری نمیکنه!مانع فعالیتهای ماست(فلانیه کسیه که ۳ساله اینجا دستش بوده...عیب زیاد داریم ولی اونم دست تنها نمیتونست که...بعدم کلی از مسئولیتا گردنش بوده...اون وقتایی که ما علاف گشتیم کار کرده...درسته وظیفش بوده ولی ماهم در قبالش یه وظیفعای داریم...)
بعد میگه آقای قاسمی گفته بیا فلان شو
وای من میخوام بشمممم
میرم به فلانی میگم که میخوام قبول کنم
من:خب اینکه مسئول داره خودش...
زهرا: آقای قاسمی گفته اون فارغ التحصیل میشه
ای وای...
ولی اونم بره فلانی جاشه که...
محدثه:زهرا لازم نیست حتما سردستهی گروه باشی!میتونی کمک کنی دیگه...
اون کمکه مهمه
زهرا:نهه من دوست دارم فلان کاره شم
(و تهش شمردن عیبهای مجموعهی الانمون...)
پن:حقیقتا دیگه داره حالم به هم میخوره...
از حرکاتش...از رفتارش...
از اینکه دوست داره مدام تو چشم اون آدم باشه(مسئولی که فوق العاده آدم باشخصیتیه و احترامی به شخصیت تک تک بچه هامیذاره بهمون حس خوب منتقل میکنه...)
مهم نیست...ولی این بده که مسئولیت اطلاع رسانیِ نتایج گفت و گوها به اون مسئولمون باکسی دیگه است...
نه اینکه هر روز تو دفتر اون آدم باشی و تلاش بچه ها هم به اسم خودت دیده شه...(منظورم خودم نیستم...بچههایی که خیلی هماهنگیا،ایدهها،اطلاعرسانیای اصل جلسات و کلی کار دیگه بر عهدهشونه و عملا وقتشونو میذارن و خیلی ندیده گرفته میشن با این کار...هرچند خودمم به شخصه اونقدری اکی نشدم که نخوام تو چشم باشم،فقط سعی بر فرار دارم...فقط سعی...)
یه سری رفتاراش هم زننده است و قطعا یه چند وقت دیگه خودش متوجه میشه...کاش میشد الان بهش بگم...
ولی احتمالا میگه برداشت بد کردی...
بهتره صبر کنم تا خودش متوجه بشه...
از طرفی هم نمیتونم این رفتارا رو توی کار گروهی بپذیرم...
هرچند هممون ضعف داریم!
کمم نیستن..
اصلا خاصیت کار این مدلی همینه...که کنار همدیگه رشد کنیم...
ولی نه ضعفی که اصل گروه رو به هم بریزه...
هرچند ضعف اصلی هممون اینه که متمایل به دیدهشدنیم...و اینه که عواقبش میشه این...
ولی کم و بیش داره...
میشه کم کم درستش کرد...
اگه بخوایم نتیجهش رو به دردش ترجیح بدیم...
اگه همدیگه رو تحمل کنیم و سعی کنیم بقیه کنارمون احساس امنیت کنن نه مدام نگران حرکات غیرمنتظره باشن...
نمیدونم واقعا!
فقط میدونم این کارش اصلا قشنگ نیست
از تک تک کلماتش حس بد بهم منتقل میشه...
از چهرههای بقیه هم میشد این برداشت رو کرد...
(هرچند عیب اصلی از ماست که اونقدری که باید بزرگ نشدیم...)
#تودلی