|
شعردانه
هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
من انقد نمیتونم با جنس مخالف حرف بزنم و خجالت میکشم ک یبار مامانم مجبور کرد باپسرعمم حرف بزنم بزا کنکور کمک بگیرم و اینا چون پزشکی قبول شده بود من مثل سه ساله ها پشت مامانم قایم شده بودم و بهش گفتم میشه پیام بدم؟برگاش ریخته بود ولی قبول کر
-
سطح تحملم در این حد رسیده که دوست دارم پاشم همون لحظه طرفو اینقدر بزنم دیگه بلند نشه
-
پرستو بابایی چه کار درست و شایسته ای
Narges_ در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
پرستو بابایی چه کار درست و شایسته ای
باور کن بیشتر از این نیست تحملم
️
تو تلویزیون یکی یه چیزی گفت دوست داشتم همون لحظه جلوم بود
-
من انقد نمیتونم با جنس مخالف حرف بزنم و خجالت میکشم ک یبار مامانم مجبور کرد باپسرعمم حرف بزنم بزا کنکور کمک بگیرم و اینا چون پزشکی قبول شده بود من مثل سه ساله ها پشت مامانم قایم شده بودم و بهش گفتم میشه پیام بدم؟برگاش ریخته بود ولی قبول کر
-
CpR حقیقتا همون یه تبریک خالی بگید خیلی نیز خوشحال میشوند
یاهم یچی خوردنی بگیرید دهید بهشان بخورند -
من انقد نمیتونم با جنس مخالف حرف بزنم و خجالت میکشم ک یبار مامانم مجبور کرد باپسرعمم حرف بزنم بزا کنکور کمک بگیرم و اینا چون پزشکی قبول شده بود من مثل سه ساله ها پشت مامانم قایم شده بودم و بهش گفتم میشه پیام بدم؟برگاش ریخته بود ولی قبول کر
Blue28 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
من انقد نمیتونم با جنس مخالف حرف بزنم و خجالت میکشم ک یبار مامانم مجبور کرد باپسرعمم حرف بزنم بزا کنکور کمک بگیرم و اینا چون پزشکی قبول شده بود من مثل سه ساله ها پشت مامانم قایم شده بودم و بهش گفتم میشه پیام بدم؟برگاش ریخته بود ولی قبول کر
عع من
-
من انقد نمیتونم با جنس مخالف حرف بزنم و خجالت میکشم ک یبار مامانم مجبور کرد باپسرعمم حرف بزنم بزا کنکور کمک بگیرم و اینا چون پزشکی قبول شده بود من مثل سه ساله ها پشت مامانم قایم شده بودم و بهش گفتم میشه پیام بدم؟برگاش ریخته بود ولی قبول کر
-
Narges_ در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
پرستو بابایی چه کار درست و شایسته ای
باور کن بیشتر از این نیست تحملم
️
تو تلویزیون یکی یه چیزی گفت دوست داشتم همون لحظه جلوم بودپرستو بابایی منم همینطور نسترن منم همینطور
-
اینجا تا یه حد زیادی می تونه آرومم کنه
نفس عمیق
آخی
