هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
@danial-hosseiny ما اگه بخوایم دلگرمی بدیم بدلیل دخالت در امور تربیتی فرزندشون پرتمون میکنن از خونه بیرون
نقطه
هیچ نیازی نیست جلوی چشم اونا این کار رو انجام بدین. -
Gharibe Gomnam در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
بچه اومده امتحان ریاضی داده با اون قوانین مسخره تقسیم
؛ تقسیم تقریبی تقسیم ستونی تقسیم فلان
ضرب ستونی ضرب اینجوری اونجوریواسم سواله چرا واقعا ریاضیه ابتدائی این شکلی شده
الان برا جمع خواهرم ۵ روش متفاوت میگه
جمع شانهای جمع انگشتی ....
خب مگه همون روش های قبلی چش بود -
الآن توی همین زمینهٔ پیش اومده بیا چنین شرایطی رو تصور کنیم.
پدر و مادر دارن به بچه غر میزنن و بچه میدونه که خواهرش اتفاقا خیلی همراهشه و حامیشه. پس وقتی اونا دارن بهش غر میزنن، براش مهم نیست! اتفاقا براش این مهمه که خواهرش چی میگه. اگه خواهر تایید کنه تاییده، اگه رد کنه، رده.
این میزان اهمیت خواهر یا برادری میشه که همراهه و به بچهٔ کوچیکتر از خودش احساس حمایت داده.
بچه چون درحالت عادی حمایتی از پدر و مادرش نمیبینه که دلش رو راضی بکنه، ذهنش دنبال جایگزین میگرده. اگه کسی نباشه که خب هیچی... یا به خانواده برمیگرده و اتفاقا از یه جایی به بعد با سرکوفتاشون همراه میشه و یه والد بداخلاق درونی هم پیدا میکنه، یا کلا تارک دنیا میشه.
ولی اگه حامی دیگری بتونه جایگزین کنه، اتفاقا دیگه پدر و مادر نقش چندانی ندارن.
جدای از اون هم قرار نیست خواهر یا برادر بیاد جلوی پدر و مادر و شروع کنه به دفاع کردن و حتی دعوا کردن. چون این اتفاقا حس ناخوشایندی به بچه میده. مردد میمونه بین اینکه پدر و مادرش رو انتخاب کنه یا کسی رو که دوسش داره. و این خودش یه دوراهی ناراحتکننده و آشفتهس.
حالا اگه همون آدم توی خلوت ازش حمایت کنه، اتفاقا بچه دیگه همیشه خودش رو از سنگینی نگاه جمع میرسونه به حمایت و دلگرمی توی خلوت! -
اینهمه نوشتم... چون واقعا، واقعا، واقعا، واقعا و واقعا برام نکتهٔ مهمیه...
-
Narges_
حرف میزنم... -
ولی من دوست دارم همین رو...
محیطش آروم تره...
چرا سخته همه چی؟... -
احساس میکنم اعتماد به نفسش رو ندارم وگرنه میتونم موفق باشم...
اگه خدا هم بخواد... -
نقطه
هیچ نیازی نیست جلوی چشم اونا این کار رو انجام بدین. -
Narges_
حرف میزنم... -
Narges_
درواقع سؤالت این نیست که از من بپرسی با کی حرف میزنم... و درواقع داری تلاش میکنی بگی کسیو نداری باهاش حرف بزنی.
ولی خب اینجوری نیست... کافیه که بخوای با کسی که مطمئنته و به حرفات گوش میده رو بزنی... اگر هم باز فکر میکنی چنین آدمی توی زندگیت نداری، میتونی روی من حساب کنی. -
Narges_
درواقع سؤالت این نیست که از من بپرسی با کی حرف میزنم... و درواقع داری تلاش میکنی بگی کسیو نداری باهاش حرف بزنی.
ولی خب اینجوری نیست... کافیه که بخوای با کسی که مطمئنته و به حرفات گوش میده رو بزنی... اگر هم باز فکر میکنی چنین آدمی توی زندگیت نداری، میتونی روی من حساب کنی. -
چشام خسته است و میسوزه و خوابه
ولی باید حداقل یه ربع دیگه ایمنی بنویسم
اینجا خیلی کارام عقب میفته...
یهو مهمون اومدن
یهو مسئولیت یه کاری رو به من دادن
یه وقتاییم که بیکارم گاهی خستمه
ولی خب امشب واقعا چارهای ندارم! -
یه همراه واقعی هم سعی نمیکنه خودشو جای شما بذاره ، بگه من فلان بودم فلان میکردم
باور داره که بهترین کاری ک میتونستی رو کردی ( یا از بدتر شدن کار به بهترین حال جلوگیری کردی ) در کل
جوری که رفتی پیشته ، از دید خودت همه چیزو میبینه
این مهمه که دید خودت باشه
بدون قضاوت