هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
اگر یکی از این دانشگاه این رشته قبول بشید
به اینده کاری ش میشه امید وار بود؟ریسک که بیام اینا رو بزنم اول دفترچه بعد قبول شم بعد چند سال بخونم دوباره بیام سر خونه اولم کنکور.
-
به نظرتون
شیمی کاربردی/محض صنعتی شریف
شیمی کاربردی /محض شهید بهشتی
و هیمن رشته ها
دانشگاه امیر کبیر و تهران و علم و صنعتو صنعتی اصفهان
اگر قبول شید آینده شغلی رو تون تا چه حدی می تونند تظمین کنند؟یا اینکه بعد از گرفتن مدرک
باید دنبال کار گشت و در نهایت به اینکه مدرک قاب کرد و نگاش کرد؟jahad_121 خودم اطلاعاتی ندارم
ولی معلم شیمی مون(که فکر کنم کاربردی خونده بود) میگفت از لحظه ای که فارغالتحصیل شده یه لحظه هم بیکار نبوده
فوق لیسانسش رو از دانشگاه تهران گرفت
و گفت تنها دلیلی که الان معلمه از روی علاقشه -
به نظرتون
شیمی کاربردی/محض صنعتی شریف
شیمی کاربردی /محض شهید بهشتی
و هیمن رشته ها
دانشگاه امیر کبیر و تهران و علم و صنعتو صنعتی اصفهان
اگر قبول شید آینده شغلی رو تون تا چه حدی می تونند تظمین کنند؟یا اینکه بعد از گرفتن مدرک
باید دنبال کار گشت و در نهایت به اینکه مدرک قاب کرد و نگاش کرد؟ -
jahad_121 خودم اطلاعاتی ندارم
ولی معلم شیمی مون(که فکر کنم کاربردی خونده بود) میگفت از لحظه ای که فارغالتحصیل شده یه لحظه هم بیکار نبوده
فوق لیسانسش رو از دانشگاه تهران گرفت
و گفت تنها دلیلی که الان معلمه از روی علاقشه -
Akito اره یا دوسال یا سه سال پیش میدونی سیستم قبلیم سوخت برای همون اینو فوری خریدم که کارمو راه بندازه ...خودم نبستمش دادم استادم بست..
@mr-vinyzo درود بر استادت
البته دو سه سال پیش بازار ماین خیلی داغ بوده
برا همین احتمالش قویه که کارت گرافیکت ماین شده باشه...
که اگه ماین شده باشه ممکنه اونجوری که باید و شاید جواب نده... -
-
@mr-vinyzo درود بر استادت
البته دو سه سال پیش بازار ماین خیلی داغ بوده
برا همین احتمالش قویه که کارت گرافیکت ماین شده باشه...
که اگه ماین شده باشه ممکنه اونجوری که باید و شاید جواب نده... -
@mr-vinyzo
اره می دونم. محض خیلی شرایط کاریش سخته و تا مقطع ها بالا باید خوند
کاربردی ش چطور؟
مثلا فرض کنید کاربردی صنعتی شریف یا علم صنعت یا تهران و بهشتی و.. -
یه دوست دختر و پسر از بچه هامون نشسته بودن کنار هم که تقلب کنن(استاد میدونه با هم دوستن)
استاد یهو سررسید
و خیلی آررررروم
وایساد بین صندلیاشون با همین لبخند:
اونا:
️
من:
️
و نمیرفت
️
قبلشم اینا در تکاپو بودن که یکی از پزشکیا رو از جاش بلند کنن تا بتونن بشینن کنار هم
همین که پزشکیه از روی صندلی بلند شد و داشت از پشت میز میومد بیرون و همزمان میگفت: ولی جابه جامون میکنن..
استاد یهو پشت سرش:
این استادمون یه کم انرژیش بالاست
امروز یه لحظه میدی از پشت سرت ویژژ رد میشه(میفتاد تو مانیتور)
بعد طبیعتا باید چند لحظه بعد از دید تو خارج میشد و اون طرف سالن میبود
ولی باز یه لحظه سرتو میگرفتی بالا جلوت بود
کلا همه جا بود
استاد این جا
استاد آنجا
استاد همه جا -
بگذریم
امروز بچه های اتاق یکی در میون با هم بحث داشتن
و اونقدری جدی بود که مشخص بود میزان عصبانیتشون از هم
من:سکوت مطلق واسه تموم شد بحثاشون...
حقیقتا اینقد جدی ندیده بودم این دوسال... -
زهرا خطاب به من: بنده خدا تو یعنی نمیتونی بیرون اتاق درس بخونی؟!(با جدیت تمام و طلبکارانه)
من: هم بیرون میخونم هم داخل چرا؟
+: زهرا خیلی جدیدا بد حرف میزنیا!!
زهرا:چی گفتم مگه؟!
+: بنده خدا بد حرف نمیزنه؟!
من: بیخیال بچه ها...- مجدد خطاب به زهرا: رو اخلاقت کار کن!!
زهرا: هروقت تو رو مغزت کار کردی منم رو اخلاقم کار میکنم!!
+: باشه من رو مغزم کار میکنم ولی تو ام رو اخلاقت کار کن
زهرا: به تو ربطی نداره!
+: چرا عصبی میشی حالا
زهرا: به تو هیچچچچ ربطیی نداره
من:
- مجدد خطاب به زهرا: رو اخلاقت کار کن!!