شعردانه
هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
Ainoor سلااام خوبم ممنوون 🥰
.
شما خوبیدد؟
-
یکشنبه ۱۳ اوت ۱۹۶۱ زمانی که هنوز بخشی از مسیر ۱۵۵ کیلومتری دیوار سیم خاردار برلین متصل به الکتریسیته بود سربازی به پسری کوچک کمک کرد تا به آن طرف دیگر برود. درست زمانی که شوروی تصمیم گرفت عبور از مرزها برلین را ممنوع کند پسر و پدرش برای ملاقات با اقوام خود در آلمان شرقی بسر می‌بردند. پدر معتقد بود که پسر باید با مادرش بزرگ شود بنابراین مجبور شد تا با پسر کوچکش به سمت دیوار حرکت کند. سرباز پسربچه را از سیم خاردار عبور داد و در طرف دیگر گذاشت. پسر فرار کرد اما سرباز به دلیل کمک به او دستگیر و اعدام شد. کریستوفر نیومن به طور تصادفی پسری را دید که به سمت سرباز می رفت و این صحنه را جاودانه کرد.
متن زیر نوشته‌ای در دفتر یاداشت این سرباز است: «گاهی انسان بودن گناه بزرگی است. اکنون که می‌دانم به خاطر کمک‌کردن به کودکی بی‌گناه که بازیچه جنگ و خشونت شده است، فردا قبل از طلوع آفتاب مرا به دستان خداوند می‌سپارند، می‌دانم که انسانیت هرگز نمی‌میرد ولی بدانید که گاهی انسانیت گناه بزرگی است».
-
ول هم نمیکرداااا
هنوز میگفت تو فردا بعد یه عملی که شکم طرف باز شده چه جوری میخوای تو بیمارستان غذا بخوری؟!
.
بابا نمیخوره تا بمیره
ولش کن تو ام
-
محدثه هزار و یک بار از ترم اول گفته من خوشم نمیاد سر غذا چندش بازی در بیارید
حالا محدثه داشت سوپ میخورد
زهرا یه چی دیگه
زهرا: دوست دارم هرچی که خوردمو بالا بیارم
محدثه:
️
زهرا: چیه مگه؟الان غذای تو شبیه محتویات معده‌ی منه
محدثه: چی؟(نشنید)
من: هیچی ولش کن
زهرا:میگم غذای تو شبیه محتویات معده‌ی منه
من:زهرا بنده خدا 2
دقیقا نگین دوستم گفت اوایل فشارشون می‌افتاد سرم میزدن الان بالاسر جنازه چای میخورن🫂 -
زهرا بنده خدا 2
دقیقا نگین دوستم گفت اوایل فشارشون می‌افتاد سرم میزدن الان بالاسر جنازه چای میخورن🫂 -
مدامم مست می دارد ...
نسیم جعد گیسویت...مدامم مست می‌دارد نسیمِ جَعدِ گیسویت
خرابم می‌کند هر دَم، فریبِ چشمِ جادویت
پس از چندین شکیبایی شبی یا رب توان دیدن
که شمعِ دیده افروزیم در محرابِ ابرویت -
کاش میشد برم یکم قدم بزنم ....
هععی
برم ادامه بدم.... -
مدامم مست می دارد ...
نسیم جعد گیسویت...مدامم مست می‌دارد نسیمِ جَعدِ گیسویت
خرابم می‌کند هر دَم، فریبِ چشمِ جادویت
پس از چندین شکیبایی شبی یا رب توان دیدن
که شمعِ دیده افروزیم در محرابِ ابرویت -
Akito در | گالری روح نواز🫀
| گفته است:
هعی جوانی یادت بخیر
اینا برا حدود ۳ یا ۴ سال پیشه
همه شو بجز اون نارنجیه خودم با چوب بستنی درست کردم
یادش بخیر، اون موقع برای اینکه بیشتر پروژه بیاد دستم و شمشیر درست کنم رفتم یکی دوتاشون رو نشون دختربچه های همسایه دادم گفتم اگه میخواید براتون درست کنم برام چوب بستی بیارین
فکر کنم در ازای هر ۳ شمشیر، ۱ چوب بستنی هم دست مزد خودم بود
اون درب و داغون بالا سمت چپیه، اولین چیزی بود که درست کردم و نمیدونستم اینارو باید با چوب بستنی درست کرد
ردیف پایین، از سمت راست اولی(دسته بنفشه) اولین شمشیری بود که با چوب بستنی درست کردم
سمت چپش هم(اونی که سوراخ داره) از روی شمشیر یه نفر تو جومونگ درست کردم(اون سه تا اویی ماری هیوبو بودن؟ اون گنده بکه یه مدت یه شمشیر شبیه این داشت)
شمشیر سمت چپش(از بین اون سه تا دسته قرمزا، وسطیه) هدفم شمشیر های قدیمی ایرانی بود
البته عکسی نداشتم و فقط از روی ذهنیت خودم ساختم، نمیدونم حالا شمشیر ایرانی شد یا نه
سمت چپیش(از بین دسته قرمزا، سمت چپیه) رو از روی ارباب حلقه ها ایده گرفتم، دقیق فیلمو یادم نیست ولی اون نقش اصلیه که قرار بود حلقه رو بسوزونه یه مدت یه شمشیر مثل این داشت که موقع خطر نور میداد(فکز کنم البته)
اون دوتا بالایی که گفتم مورد علاقه خودم هستن
سمت چپش(دسته سبز قرمز ترکیبی) درواقع نمونه ارتقاء یافته از سمت چپیش(دسته مشکیه) بود
اون دسته مشکیه رو یادم نیست ولی فکر منم از یکی از این فیلم چینیا الهام گرفتم، و خب چون شبیه کارد آشپزخونه شد اصلا دوستش نداشتم
سمت چپ اون مشکیه(دسته زرد سبز مشکی ترکیبی) رو با هدف اصلاح همون مشکیه ساختم و ظاهرا موفق بودم
و آخرین شمشیرم، یعنی اون سمت چپ چپیه(دست قهوه ای) رو هم توی یکی دوتا بازی دیده بودم
درواقع شمشیره متشکل از دوتا تیغه است
بنظر خودم که خیلی باحال بود
از ردیف خنجر ها، اون سمت راستیه رو هیچ ایده ای ندارم چرا ساختم یادمه یه نوع چوب جدید دستم بودم و میخواستم امتحانش کنم ببینم برا شمشیر چطوریه
ردیف خنجر ها از سمت راست دومی(دسته صورتی) هم نمونه ارتقاء یافته سمت چپیش(دسته بنفشه) بود، با هدف اینکه بیشتر شبیه خنجر بنظر بیاد
خب اون خنجر دسته بنفشه(از سمت چپ دومی) هم اولین خنجرم بود و در واقع شبیه قمه در اومد، برا همین هم نمونه ارتقاء یافته یعنی سمت راستیش رو ساختم
و اون آخریه سمت چپ از ردیف خنجر ها، اولین و آخرین نمونه تیر کمونم بود، قرار بود اون تیکه های پهن رو با مته ۱ یا ۲ سوراخ کنم و ازشون نخ رد کنم بشه شبیه تیرکمون، ولی چون این کار خیلییییی حساسه و یه فشار کوچیک باعث میشه کلا کمون بشکنه، پروژه کمون را تا پیدا کردن چوب مناسب کنسل کردم -
Akito در | گالری روح نواز🫀
| گفته است:
هعی جوانی یادت بخیر
اینا برا حدود ۳ یا ۴ سال پیشه
همه شو بجز اون نارنجیه خودم با چوب بستنی درست کردم
یادش بخیر، اون موقع برای اینکه بیشتر پروژه بیاد دستم و شمشیر درست کنم رفتم یکی دوتاشون رو نشون دختربچه های همسایه دادم گفتم اگه میخواید براتون درست کنم برام چوب بستی بیارین
فکر کنم در ازای هر ۳ شمشیر، ۱ چوب بستنی هم دست مزد خودم بوداون درب و داغون بالا سمت چپیه، اولین چیزی بود که درست کردم و نمیدونستم اینارو باید با چوب بستنی درست کرد
ردیف پایین، از سمت راست اولی(دسته بنفشه) اولین شمشیری بود که با چوب بستنی درست کردم
سمت چپش هم(اونی که سوراخ داره) از روی شمشیر یه نفر تو جومونگ درست کردم(اون سه تا اویی ماری هیوبو بودن؟ اون گنده بکه یه مدت یه شمشیر شبیه این داشت)
شمشیر سمت چپش(از بین اون سه تا دسته قرمزا، وسطیه) هدفم شمشیر های قدیمی ایرانی بود
البته عکسی نداشتم و فقط از روی ذهنیت خودم ساختم، نمیدونم حالا شمشیر ایرانی شد یا نه
سمت چپیش(از بین دسته قرمزا، سمت چپیه) رو از روی ارباب حلقه ها ایده گرفتم، دقیق فیلمو یادم نیست ولی اون نقش اصلیه که قرار بود حلقه رو بسوزونه یه مدت یه شمشیر مثل این داشت که موقع خطر نور میداد(فکز کنم البته)
اون دوتا بالایی که گفتم مورد علاقه خودم هستن
سمت چپش(دسته سبز قرمز ترکیبی) درواقع نمونه ارتقاء یافته از سمت چپیش(دسته مشکیه) بود
اون دسته مشکیه رو یادم نیست ولی فکر منم از یکی از این فیلم چینیا الهام گرفتم، و خب چون شبیه کارد آشپزخونه شد اصلا دوستش نداشتم
سمت چپ اون مشکیه(دسته زرد سبز مشکی ترکیبی) رو با هدف اصلاح همون مشکیه ساختم و ظاهرا موفق بودم
و آخرین شمشیرم، یعنی اون سمت چپ چپیه(دست قهوه ای) رو هم توی یکی دوتا بازی دیده بودم
درواقع شمشیره متشکل از دوتا تیغه است
بنظر خودم که خیلی باحال بود
از ردیف خنجر ها، اون سمت راستیه رو هیچ ایده ای ندارم چرا ساختم یادمه یه نوع چوب جدید دستم بودم و میخواستم امتحانش کنم ببینم برا شمشیر چطوریه
ردیف خنجر ها از سمت راست دومی(دسته صورتی) هم نمونه ارتقاء یافته سمت چپیش(دسته بنفشه) بود، با هدف اینکه بیشتر شبیه خنجر بنظر بیاد
خب اون خنجر دسته بنفشه(از سمت چپ دومی) هم اولین خنجرم بود و در واقع شبیه قمه در اومد، برا همین هم نمونه ارتقاء یافته یعنی سمت راستیش رو ساختم
و اون آخریه سمت چپ از ردیف خنجر ها، اولین و آخرین نمونه تیر کمونم بود، قرار بود اون تیکه های پهن رو با مته ۱ یا ۲ سوراخ کنم و ازشون نخ رد کنم بشه شبیه تیرکمون، ولی چون این کار خیلییییی حساسه و یه فشار کوچیک باعث میشه کلا کمون بشکنه، پروژه کمون را تا پیدا کردن چوب مناسب کنسل کردمAkito یادش بخیر اون موقع جومونگ میدیدم و جوگیر شده بودم فاز این یارو آهنگر بامزه رو گرفته بودم
هروقت ایده شمشیر جدید به ذهنم میرسید احساس میکردم عین اون یارو، راز شمشیر فولادین رو پیدا کردم -
Akito در | گالری روح نواز🫀
| گفته است:
هعی جوانی یادت بخیر
اینا برا حدود ۳ یا ۴ سال پیشه
همه شو بجز اون نارنجیه خودم با چوب بستنی درست کردم
یادش بخیر، اون موقع برای اینکه بیشتر پروژه بیاد دستم و شمشیر درست کنم رفتم یکی دوتاشون رو نشون دختربچه های همسایه دادم گفتم اگه میخواید براتون درست کنم برام چوب بستی بیارین
فکر کنم در ازای هر ۳ شمشیر، ۱ چوب بستنی هم دست مزد خودم بوداون درب و داغون بالا سمت چپیه، اولین چیزی بود که درست کردم و نمیدونستم اینارو باید با چوب بستنی درست کرد
ردیف پایین، از سمت راست اولی(دسته بنفشه) اولین شمشیری بود که با چوب بستنی درست کردم
سمت چپش هم(اونی که سوراخ داره) از روی شمشیر یه نفر تو جومونگ درست کردم(اون سه تا اویی ماری هیوبو بودن؟ اون گنده بکه یه مدت یه شمشیر شبیه این داشت)
شمشیر سمت چپش(از بین اون سه تا دسته قرمزا، وسطیه) هدفم شمشیر های قدیمی ایرانی بود
البته عکسی نداشتم و فقط از روی ذهنیت خودم ساختم، نمیدونم حالا شمشیر ایرانی شد یا نه
سمت چپیش(از بین دسته قرمزا، سمت چپیه) رو از روی ارباب حلقه ها ایده گرفتم، دقیق فیلمو یادم نیست ولی اون نقش اصلیه که قرار بود حلقه رو بسوزونه یه مدت یه شمشیر مثل این داشت که موقع خطر نور میداد(فکز کنم البته)
اون دوتا بالایی که گفتم مورد علاقه خودم هستن
سمت چپش(دسته سبز قرمز ترکیبی) درواقع نمونه ارتقاء یافته از سمت چپیش(دسته مشکیه) بود
اون دسته مشکیه رو یادم نیست ولی فکر منم از یکی از این فیلم چینیا الهام گرفتم، و خب چون شبیه کارد آشپزخونه شد اصلا دوستش نداشتم
سمت چپ اون مشکیه(دسته زرد سبز مشکی ترکیبی) رو با هدف اصلاح همون مشکیه ساختم و ظاهرا موفق بودم
و آخرین شمشیرم، یعنی اون سمت چپ چپیه(دست قهوه ای) رو هم توی یکی دوتا بازی دیده بودم
درواقع شمشیره متشکل از دوتا تیغه است
بنظر خودم که خیلی باحال بود
از ردیف خنجر ها، اون سمت راستیه رو هیچ ایده ای ندارم چرا ساختم یادمه یه نوع چوب جدید دستم بودم و میخواستم امتحانش کنم ببینم برا شمشیر چطوریه
ردیف خنجر ها از سمت راست دومی(دسته صورتی) هم نمونه ارتقاء یافته سمت چپیش(دسته بنفشه) بود، با هدف اینکه بیشتر شبیه خنجر بنظر بیاد
خب اون خنجر دسته بنفشه(از سمت چپ دومی) هم اولین خنجرم بود و در واقع شبیه قمه در اومد، برا همین هم نمونه ارتقاء یافته یعنی سمت راستیش رو ساختم
و اون آخریه سمت چپ از ردیف خنجر ها، اولین و آخرین نمونه تیر کمونم بود، قرار بود اون تیکه های پهن رو با مته ۱ یا ۲ سوراخ کنم و ازشون نخ رد کنم بشه شبیه تیرکمون، ولی چون این کار خیلییییی حساسه و یه فشار کوچیک باعث میشه کلا کمون بشکنه، پروژه کمون را تا پیدا کردن چوب مناسب کنسل کردم -
@حساب-کاربری-حذف-شده الان که به اون قمه دسته بنفشه نگاه کردم دقیقا یاد این افتادم
-
Akito در | گالری روح نواز🫀
| گفته است:
هعی جوانی یادت بخیر
اینا برا حدود ۳ یا ۴ سال پیشه
همه شو بجز اون نارنجیه خودم با چوب بستنی درست کردم
یادش بخیر، اون موقع برای اینکه بیشتر پروژه بیاد دستم و شمشیر درست کنم رفتم یکی دوتاشون رو نشون دختربچه های همسایه دادم گفتم اگه میخواید براتون درست کنم برام چوب بستی بیارین
فکر کنم در ازای هر ۳ شمشیر، ۱ چوب بستنی هم دست مزد خودم بوداون درب و داغون بالا سمت چپیه، اولین چیزی بود که درست کردم و نمیدونستم اینارو باید با چوب بستنی درست کرد
ردیف پایین، از سمت راست اولی(دسته بنفشه) اولین شمشیری بود که با چوب بستنی درست کردم
سمت چپش هم(اونی که سوراخ داره) از روی شمشیر یه نفر تو جومونگ درست کردم(اون سه تا اویی ماری هیوبو بودن؟ اون گنده بکه یه مدت یه شمشیر شبیه این داشت)
شمشیر سمت چپش(از بین اون سه تا دسته قرمزا، وسطیه) هدفم شمشیر های قدیمی ایرانی بود
البته عکسی نداشتم و فقط از روی ذهنیت خودم ساختم، نمیدونم حالا شمشیر ایرانی شد یا نه
سمت چپیش(از بین دسته قرمزا، سمت چپیه) رو از روی ارباب حلقه ها ایده گرفتم، دقیق فیلمو یادم نیست ولی اون نقش اصلیه که قرار بود حلقه رو بسوزونه یه مدت یه شمشیر مثل این داشت که موقع خطر نور میداد(فکز کنم البته)
اون دوتا بالایی که گفتم مورد علاقه خودم هستن
سمت چپش(دسته سبز قرمز ترکیبی) درواقع نمونه ارتقاء یافته از سمت چپیش(دسته مشکیه) بود
اون دسته مشکیه رو یادم نیست ولی فکر منم از یکی از این فیلم چینیا الهام گرفتم، و خب چون شبیه کارد آشپزخونه شد اصلا دوستش نداشتم
سمت چپ اون مشکیه(دسته زرد سبز مشکی ترکیبی) رو با هدف اصلاح همون مشکیه ساختم و ظاهرا موفق بودم
و آخرین شمشیرم، یعنی اون سمت چپ چپیه(دست قهوه ای) رو هم توی یکی دوتا بازی دیده بودم
درواقع شمشیره متشکل از دوتا تیغه است
بنظر خودم که خیلی باحال بود
از ردیف خنجر ها، اون سمت راستیه رو هیچ ایده ای ندارم چرا ساختم یادمه یه نوع چوب جدید دستم بودم و میخواستم امتحانش کنم ببینم برا شمشیر چطوریه
ردیف خنجر ها از سمت راست دومی(دسته صورتی) هم نمونه ارتقاء یافته سمت چپیش(دسته بنفشه) بود، با هدف اینکه بیشتر شبیه خنجر بنظر بیاد
خب اون خنجر دسته بنفشه(از سمت چپ دومی) هم اولین خنجرم بود و در واقع شبیه قمه در اومد، برا همین هم نمونه ارتقاء یافته یعنی سمت راستیش رو ساختم
و اون آخریه سمت چپ از ردیف خنجر ها، اولین و آخرین نمونه تیر کمونم بود، قرار بود اون تیکه های پهن رو با مته ۱ یا ۲ سوراخ کنم و ازشون نخ رد کنم بشه شبیه تیرکمون، ولی چون این کار خیلییییی حساسه و یه فشار کوچیک باعث میشه کلا کمون بشکنه، پروژه کمون را تا پیدا کردن چوب مناسب کنسل کردمAkito تعدادشون بیشتر بودن
ولی خب خیلی هاشون که نمونه اش هم بعدا نساختم، برای دختربچه های همسایه بود و برا اونا ساخته بودم
همه شون رو یه جور خاصی دوست دارم
عین این شمشیر ساز ها هستن شمشیری که میسازن میشه یه عضوی از وجودشون؟
منم یه همچین حسی دارم
تنها حسرتم اینه که آدمکی پیدا نکردم که بتونم بدم دستشون و با شمشیرا بازی کنم
انسان واگعی..
