هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
حوزه ما اومدن ساعت ها رو گرفتن اصن ی بی نظمی بود
بعد یکی از دخترا گفت اگر ساعت منو بگیرید کارت ورود به جلسه همه رو پاره میکنم نمیذارم کسی هم کنکور بده
یعنی من اینجوری بودم
-
نوشتهشده در ۲۲ تیر ۱۴۰۳، ۹:۰۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Comrade_Bayat در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
آدمک سلام
امیدوارم این سری به هدفت برسیمرسی داداش انشالله همه بچه ها
-
حوزه ما اومدن ساعت ها رو گرفتن اصن ی بی نظمی بود
بعد یکی از دخترا گفت اگر ساعت منو بگیرید کارت ورود به جلسه همه رو پاره میکنم نمیذارم کسی هم کنکور بده
یعنی من اینجوری بودم
-
پرستو بابایی جلویی منم هندزفری و ... داشت سر زیست یه ربع به ۹ لو رفت
خودمم دیشب ساعت ۳:۳۰ از خواب پریدم تا ۵ صبح خوابم نبرد
و اینکه سرجلسه قرانی که پخش شد هم هوالله بودنقطه
واییی خوب بهش کردن
منم استرس داشتم خیلییی:)
ای جانم؟جدی؟ -
هویججج
منم دلخور شدم ولی قرار دعوا نذاشتم.نوشتهشده در ۲۲ تیر ۱۴۰۳، ۹:۱۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده@danial-hosseiny
عه کی؟
اگه یه وقت حرفی زدم که ناراحت شدین عذر میخوام -
نوشتهشده در ۲۲ تیر ۱۴۰۳، ۹:۱۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
حتی ریاضی سختم باشه هیچوقت خیانت نمیکنه بهم=)
-
سر اون سوال که گفته بود زوج مرتب تابعه
بین دو تا گزینه گیر کرده بودم گفتم خدایا درست باااشه
خدا کنه درست باشه🥺پرستو بابایی در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
سر اون سوال که گفته بود زوج مرتب تابعه
بین دو تا گزینه گیر کرده بودم گفتم خدایا درست باااشه
خدا کنه درست باشه🥺میشه بگی چند زدی؟
-
یکی از بچه ها سر دفترچه اول آورد بالا!
هنوز یه ربع بود شروع شده بود
بعدش برگشت سر دفترچه دوم خون دماغ شد..
هعیی
دلم براش سوخت
کنار دستیم بود:(
ولی اینقدر اومدن و رفتن اعصابم خورد شدفارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۲۲ تیر ۱۴۰۳، ۹:۱۰ آخرین ویرایش توسط jahad_121 انجام شدهپرستو بابایی اخی
منم اردیبهشت تو فاصله کمی متاسفانه یکی خیلی حالش بد بود
امروزم یک مورد های بچه ها خارج می شدند
اگر حالشون خوب نبودیک چیز دیگه که جدید بود عکاس اونده بود ول نمی کرد هی عکس می گرفت این نور سفید بعد عکس می خورد به عینکم
روی نور زیاد یکمی بیش از حد حساس چشام
خدارحم کنه تو شب رانندگی نور ماشین هاا
رو -
حوزه ما اومدن ساعت ها رو گرفتن اصن ی بی نظمی بود
بعد یکی از دخترا گفت اگر ساعت منو بگیرید کارت ورود به جلسه همه رو پاره میکنم نمیذارم کسی هم کنکور بده
یعنی من اینجوری بودم
-
Hhh Hh متشکرم از شما زهرا جان
-
@Comrade_Bayat نمیدونم یکی از مراقبا جوگیر شد ی حالتی هم راه میرفت ....
-
نوشتهشده در ۲۲ تیر ۱۴۰۳، ۹:۱۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
Zahra2020 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
_MILAD_ کار بزرگی کردین بزرگ مرد
شاید مسخره باشه ولی وسط خواب یهویی بصورت عجیبی پام گرفت بیدار شدم زود خوابیدم بچه ها استرس نکشن
-
نقطه
واییی خوب بهش کردن
منم استرس داشتم خیلییی:)
ای جانم؟جدی؟نوشتهشده در ۲۲ تیر ۱۴۰۳، ۹:۱۲ آخرین ویرایش توسط انجام شدهپرستو بابایی از یه آیه قبلش شروع شد و من داشتم میگفتم خدایا میشه همون باشه؟
بع از ایه قبلیش که شروع شد یادم نبود اونم یه بخشی ازشه؟ ناناعت شدمبعد یدفعه ادامهشو که گوش دادم تا ته قلبم شادی ریشه کرد و کل انرژی زیستم از اون بود
-
Hhh Hh ممنونم لطف دارین
امیدوارم شما هم داخل همه مراحل زندگیتون بدرخشید و از خودتون راضی باشیننوشتهشده در ۲۲ تیر ۱۴۰۳، ۹:۱۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Silver-ek
خیلی ممنون -
نوشتهشده در ۲۲ تیر ۱۴۰۳، ۹:۱۲ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده!