|
شعردانه
هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
Zahra2020
آخیییی
حالا داداش یه عروسک داشت از اون کوچولو تپلی کچلا اسمشم مرضیه بود مال بچگیش. بعد مرضیه رو داده بود من -
@Sally خداروشکر به اون مرحله نرسیدم
وگرنه همین الان خودمو پرت میکردم پایین -
Zahra2020
آخیییی
حالا داداش یه عروسک داشت از اون کوچولو تپلی کچلا اسمشم مرضیه بود مال بچگیش. بعد مرضیه رو داده بود منMehrsa 14
من نمیدونم علی اصغر کجاست ...یادم نمیاد چیکارش کردم
این ور اون ور هم با خودم می‌بردم
مثلا بازار اینا
یادش بخیر ((: -
@AmirBarsam
️ -
@mr-vinyzo منم چند تا ماشین اسباب بازی داشتیم
یکیشون شبیه برنامه ماشین مسابقه بود که شبکه 2 می زاشت رنگش سفید بود
اون ماشین ویژه خودم بودjahad_121 جهاد خانم از کودکی رابطه عمیقی با ماشین داشتن
-
@mr-vinyzo
منم عاشق اینا بودم وقتی واسه یکی یه جای دیگه ماشین هم در داشت و باز میکرد چنان غبطه ای میخوردم
-
Mehrsa 14
من نمیدونم علی اصغر کجاست ...یادم نمیاد چیکارش کردم
این ور اون ور هم با خودم می‌بردم
مثلا بازار اینا
یادش بخیر ((: -
نمیدونم از این کارای سم کردین یانه
ولی یه همسایه داشتیم که درخت برگ دلمه داشت بداخلاق هم بود می‌رفتیم یواشکی برگا درختش که داخل کوچه هم اومده بود میکندیم بعد خورد میکردیم یه سنگ می‌داشتیم رو و یه سنگ هم زیر و له، میکردیم مثلا داریم دارو می‌سازیم :// یه بازی سم دیگه هم دریا بازی بود
اینجوری که شیر فلکه باز میکردیم بعد چاه رو کیپ میکردیم یه جک و جونور بدبخت اعم از زنبور مورچه کفش دوزک رو میذاشتیم روی برگ و میذاشتیم وسط آب ، اینو نمیدونم چرا ولی می‌رفتیم اینور و اونور کندو زنبور پیدا میکردیم با سنگ میزدیمش بعد فرار میکردیم ، اگه کندو پیدا نمی‌کردیم می‌رفتیم سراغ درختای توت ، فوتبال و وسطی اینا که مگه میشه پسر بازی بری کوچه کار دیگه ای کنی ، ولی در کنار اون از این کارای سم میکردیم -
@mr-vinyzo
منم عاشق اینا بودم وقتی واسه یکی یه جای دیگه ماشین هم در داشت و باز میکرد چنان غبطه ای میخوردم
@f-nalist واقعا غبطه هم می خوردیم خیلی لولشون بالا بود
-
من خیلی کوچیک بودم کارتون رئیس مزرعه، داداشم سی دی شو گرفت و باهم دیدیم. آخرش انقدر واسه اون گاوه که مرد گریه کردم. حالا الان جزئیاتش یادم نیس
-
@mr-vinyzo
منم عاشق اینا بودم وقتی واسه یکی یه جای دیگه ماشین هم در داشت و باز میکرد چنان غبطه ای میخوردم
@f-nalist اخ میگی من وقتی اژیر یکی از ماشین پلیسام شکست یادمه اینقدر گریه کردم که همون شب بابام مجبور شد رفت یکی عین همون برام خرید
-
رسما دیوانه شدم