هرچی تودلته بریز بیرون۶
- 
     
- 
  
- 
 
- 
Narges_ نت هم بخاطر گرما ضعیف شده 
 دوباره همه چی برمیگرده به گرما 
- 
لطفاً به بند اول سبّابهات بگو! 
 یک ذرّه صبر و حوصلهاش بیشتر شو
 از بُخل ، زنگ خانهٔ من سکته میکند
 دستت اگر کمی متمایل به در شوددر میزنی که وارد تنهاییام شوی 
 اما بعید نیست زمانی که میروی
 در از خودش جلای وطن گفته، مثل م
 در جست و جوی در زدنت در به در شودگفتی بیا و سر بکش از استکان من 
 لاجرعه سرکشیدم و گس شد زبان من
 گفتم بیا و دست بکش از دهان من
 این زهرمار عرضه ندارد شکر شوداین بچه لاکپشت نگونبخت سالهاست 
 از تخم در میآید و سوی تو میدود
 اما مقدّر است که در آخرین قدم
 یعنی در آستانهٔ دریا دَمَر شودنُه ماه غلت خوردم و اصرار داشتم 
 در آن رَحِم لباس شوم تا بپوشیام
 یا کاسهای شراب شوم تا بنوشیام
 هر نطفهای که دوست ندارد پسر شود!هر نطفهای که دوست ندارد وَرَم شود 
 گفتم وَرَم شوم–وَرَمی در درون تو-
 تا هی بزرگتر بشوم ، تا جنون تو
 همراه قد کشیدن من بیشتر شوداما پسر شدم که تو را آرزو کنم 
 هی جان به سر شدم که تو را آرزو کنم
 پیوسته آرزو کنمت بلکه آرزو
 از شرم ناتوانی خود جان به سر شوددستت مبارک است که چک میزند به گوش 
 دستت مبارک است که میآورد به هوش
 عیسای دستهای مبارک! بزن مرا…
 تا مُردهای به زنده شدن مُفتَخَر شود!
 
 حسین صفا
 


 |
 |

 شعردانه
شعردانه


















