هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
نوشتهشده در ۳ شهریور ۱۴۰۳، ۷:۱۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
رفتی و ندیدی که بی تو شکسته بال و خسته ام
رفتی و ندیدی که بی تو چگونه پر شکسته ام
رفتی و نهادی چه اسان دل مرا به زیر پا
رفتی و خیالت زمانی نمیکند مرا رها -
نوشتهشده در ۳ شهریور ۱۴۰۳، ۷:۱۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۳ شهریور ۱۴۰۳، ۷:۲۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
نییییست
دیگه عاشق مثل مننن
هر جارم بگردییی
دست بردار بیا هی ناز نکن خستم کردییی
لب تر کن ببینیی
من دارم هواتوو
یک بارم بزار من بگیرم دستاتووو -
نوشتهشده در ۳ شهریور ۱۴۰۳، ۷:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دیگه واقعا نمیتونم
میرم یه دیفن هیدرامین میخورم میخوابم -
نوشتهشده در ۳ شهریور ۱۴۰۳، ۷:۳۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تو نمیتونی بری
وقتی عاشقی هنوز
هر چی از تو بشنوه
به خودم گفتی یه روززز -
نوشتهشده در ۳ شهریور ۱۴۰۳، ۷:۳۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
زندگی کردم تو رو
تا نگاه اخرت
من همین نزدیکیام
یه قدم پشت سرتتتت -
نوشتهشده در ۳ شهریور ۱۴۰۳، ۷:۴۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
بخوابم؟
زهی خیال باطل... -
نوشتهشده در ۳ شهریور ۱۴۰۳، ۸:۰۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
حواسم نبود گوجه رو با پیاز ریختم...
در صورتی که باید اخر اخر میریختم..شتتتتتت
-
Matin Mousavi 1
نه خواهش می کنم این چه حرفیهنوشتهشده در ۳ شهریور ۱۴۰۳، ۸:۰۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده -
نوشتهشده در ۳ شهریور ۱۴۰۳، ۸:۰۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
من قول میدم بهت
یه جا شاید بهشت
ما بازم باهمیم... -
حواسم نبود گوجه رو با پیاز ریختم...
در صورتی که باید اخر اخر میریختم..شتتتتتت
نوشتهشده در ۳ شهریور ۱۴۰۳، ۸:۱۱ آخرین ویرایش توسط انجام شدهMichael Vey از بس میرقصی
-
نوشتهشده در ۳ شهریور ۱۴۰۳، ۸:۱۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
استرس استرس استذس استرس استذس استرس
-
نوشتهشده در ۳ شهریور ۱۴۰۳، ۸:۱۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
:>>>>
-
Michael Vey از بس میرقصی
نوشتهشده در ۳ شهریور ۱۴۰۳، ۸:۱۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده_ Reza _ دقیقا این اهنگا حواسمو پرت کردن
-
نوشتهشده در ۳ شهریور ۱۴۰۳، ۸:۱۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
اشکال نداره به روی خودمون نمیاریم و رب رو اضافه میکنیم
️
-
نوشتهشده در ۳ شهریور ۱۴۰۳، ۸:۱۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تو میری ولی شعر میشی تو کتابم
یه رویای محال توی خوابم
منم لای ابرا دنبالت میگردم
تا شاید یه روز یه جا با بارون بیای بازم -
سلام بچها
از محل آزمون شهری خدمتتون هستم دوباره -
_ Reza _ دقیقا این اهنگا حواسمو پرت کردن
نوشتهشده در ۳ شهریور ۱۴۰۳، ۸:۱۵ آخرین ویرایش توسط انجام شدهMichael Vey حواست باشه خودت نپری تو
-
یه ربع زود رسیدم:/
امیدوارم اینبار چون تعداد اقایون کمتره از ما شروع کنه به آزمون گرفتن