|
شعردانه
هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت
-
بخدا دیگ داره مسخره میشه
هر جا میگم میگن نه دوره -
اقا من شمردم کل انتخابام شدن 20 تا.. اونم تازه با ارفاق (با احتساب دانشگاه های تهران و تیپ 1 ک قبول نمیشم!)
بعد میگن چ اشکالی داره 20 30 تا پر کن بسه
-
یعنی اخر کاری میکنن مردود شم بدبخت شم
-
بزور از زیر زبون مامانم چن تا استان دور کشیدم بیرون ک بنویسم
دو دقیقه بعد میاد پیشم میگه ولی بابا راست میگه دور نرو -
خودمم نیاز دارم برم ی استان دیگه
خسته شدم
دلم تنوع میخواد
مثل همین گلستان...
اما وقتی میگم اول نیمسال 1 گلستان بعد نیمسال 2 بابل میگن نه.. نیمسال 2 بابل و ساری رو اول بزن راه دور نرو..
بخدا 2 ساعت راهه اصلا راه دور حساب نمیشه..
رفتیم دیدیم اونجارو خودشون دیدن شهر خوبی بود 3 تا خوابگاه هم داشت
مسیر قطار هم داره 5 صبح حرکت میکنه 9 صبح میرسه
همه جا از گرگان تعریف میکردن ک خیلی شهر خوبیه
میتونم زود به زود بیام...
اصلا تنوع میشه مگه چشه گلستان گردی؟ -
نمیدونم چرا
اضطراب تموم وجودمو گرفته
تقصیر این یاروعه تو مغزم:
-
چقدر منی پرنیا
-
خانواده من میگن حتی قسمت های محروم کرمانشاه رو برو ولی شهر دیگه نرو!
آدمی دوام می‌آورد،
وَرایِ
حدِ
تصور -
چقدر منی پرنیا
پرستو بابایی چیکار کنیم خدایی... دارم دیوونه میشممممم
-
خانواده من میگن حتی قسمت های محروم کرمانشاه رو برو ولی شهر دیگه نرو!
پرستو بابایی الان میدونی مامانم داره چی میگه؟
اینجا قبول بشی بابا اتاقتو بهتر میکنه من هر صبح برات قهوه درست میکنم غذا های خوشمزه درست میکنم گرگان میخوای بری چیکار رفت و امد سخته :|ناتینگ برای گفتن
-
الاناست بابام بیاد خونه بهم گیر بده چرا اولویتارو هنوز اماده نکردی
جناب اگه شما و محدودیتاتون بزاره چشمم
