هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
نوشتهشده در ۴ مهر ۱۴۰۳، ۱۱:۱۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
برگشت بزن پولمو دیگ..
زود باش
زووووددددد
دیجی کالای کلاهبرداررررر پولمو بالا نکشششی
جهقعیجعسجعسحعطججسعسجعسجعسججعسجعس -
نوشتهشده در ۴ مهر ۱۴۰۳، ۱۱:۱۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
هر روز از اول تا آخرشو دیدم حسابی
هنوز جلو چشمامه تصویر پیرهن آبی
اینروزا فک نمیکنم اصن به جز تو به هیشکی ها
حواست نیست، یهو خودش پیش میاد -
زهرا بنده خدا 2 بهبه به این میگند استاد
نوشتهشده در ۴ مهر ۱۴۰۳، ۱۱:۱۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده -
نوشتهشده در ۴ مهر ۱۴۰۳، ۱۱:۱۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۴ مهر ۱۴۰۳، ۱۱:۱۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
قسم به این لیوان که از یه بطری پرتره
پایه های این جهان برای خوبا محکمه -
نوشتهشده در ۴ مهر ۱۴۰۳، ۱۱:۱۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
عزیزم واسم امشب مثل روز روشنه
تو نوری می درخشی از تو قلب روزنه -
فکر کنم نسل اینا منقرض شده چون یجایی نوشته بود اگه این پاک کنا رو هنوز یادته الان حداقل ۱۸ سالتهنوشتهشده در ۴ مهر ۱۴۰۳، ۱۱:۱۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده@mahdi-ek اینا هیچ وقت تموم نمیشدن
سرنوشت همشون گم شدن بود من هیچ وقت یادم نمیاد یه پاک کن مثلثی تموم بشه -
نوشتهشده در ۴ مهر ۱۴۰۳، ۱۱:۱۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
پاک کن کلاس اولم
-
نوشتهشده در ۴ مهر ۱۴۰۳، ۱۱:۱۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
الان اونایی که دورمن کمن
چون فهمیدم همه جوره خودمم فقط -
نوشتهشده در ۴ مهر ۱۴۰۳، ۱۱:۱۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
بوی لوازم تحریره رو هنوز یادمه
-
نوشتهشده در ۴ مهر ۱۴۰۳، ۱۱:۱۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
منم تو دل کوه داشتم برات پناهگاه میکندم
وقتی دیدم تو جهان امروز هر آزادی بردهس
بعضی گوشها نمیشنون و تو قرارداد جهلن
سخته که بدون لرزشی سرپا بجنگم -
زندگی عجیبیه
-
نوشتهشده در ۴ مهر ۱۴۰۳، ۱۱:۲۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
داغ یک عشق قدیمو اومدی تازه کردی
شهر خاموش دلم رو تو پر آوازه کردی
آتش این عشق کهنه دیگه خاکستری بود
اومدی وقتی تو سینه نفس آخری بود -
نوشتهشده در ۴ مهر ۱۴۰۳، ۱۱:۲۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
امروز رفتم غذا بگیرم
از خودم و ۳تا از بچه ها
یکی یکی کارتا رو زدم
همه نیم پرس بودن
من یه پرس
مسئول تغذیه:
من:
️
مسئول تغذیه: شما یه پرس بودین؟!
من: بله
.
بهم نمیخوره خیلی شکمو باشم
ولی نصف غذام موند
اسراف شد...
همون نیم پرس میگیرم... -
امروز رفتم غذا بگیرم
از خودم و ۳تا از بچه ها
یکی یکی کارتا رو زدم
همه نیم پرس بودن
من یه پرس
مسئول تغذیه:
من:
️
مسئول تغذیه: شما یه پرس بودین؟!
من: بله
.
بهم نمیخوره خیلی شکمو باشم
ولی نصف غذام موند
اسراف شد...
همون نیم پرس میگیرم...زهرا بنده خدا 2
غذای دانشگاه رو میشه خورد؟ -
نوشتهشده در ۴ مهر ۱۴۰۳، ۱۱:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
وای بر ما وای بر ما خبر از لحظهی پرواز نداشتیم
تا میخواستیم لب معشوق رو ببوسیم پریدیم که -
نوشتهشده در ۴ مهر ۱۴۰۳، ۱۱:۲۳ آخرین ویرایش توسط Ramos9248 انجام شده
بعد انقلاب وقتی هایده فهمید دیگه برگشتی در کار نیست و تا آخرش باید تو غربت بمونه آهنگ زندگی رو خوند و تو موزیک ویدیوش هم واقعا داشت گریه میکرد
-
ز روزگار مرا خود همیشه دردی بود
غَم تو آمد و آن را هزار چندان کرد... -
نوشتهشده در ۴ مهر ۱۴۰۳، ۱۱:۲۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
آهای مسافری که میری به سوی ایران
از جانب هزاران ایرانی پریشان
رسیدی به خاک پاکش بوسه بزن به خاکش
رسیدی به خاک پاکش بوسه بزن به خاکش -
نوشتهشده در ۴ مهر ۱۴۰۳، ۱۱:۲۹ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده!