هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۲۸ مهر ۱۴۰۳، ۱۷:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
نمیشنید شکستن بغضمو کسی
اشکامو ندیدن تو جمع رفیقامون -
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۲۸ مهر ۱۴۰۳، ۱۷:۰۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
قبلنا با تو چقد آرزوهام فرق داشت
از اولی تا آخریش بودی تو همراش -
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۲۸ مهر ۱۴۰۳، ۱۷:۰۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
کنار هم بودیم یه دنیا نبود حریفمون
قسم میخوردن عشقمونو کل شهر پاش -
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۲۸ مهر ۱۴۰۳، ۱۷:۰۷ آخرین ویرایش توسط jahad_121 انجام شده
هوففف
-
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۲۸ مهر ۱۴۰۳، ۱۷:۰۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
الانم که تنها بغض قلب منی
منتظرم که یه موقع زنگ بزنی -
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۲۸ مهر ۱۴۰۳، ۱۷:۰۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
حیف که نشد تو هم بفهمی نقطه ضعف منی
-
برام دعا کنید
-
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۲۸ مهر ۱۴۰۳، ۱۷:۰۸ آخرین ویرایش توسط jahad_121 انجام شده
حالا
نمی تونم
ازش بیام بیرونم
طرف هم آنلاین ه منم تا به نتیجه نرسم نمیشه -
jahad_121
چشم -
@Sally
مرسیییی -
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۲۸ مهر ۱۴۰۳، ۱۷:۱۴ آخرین ویرایش توسط jahad_121 انجام شده
یکی از اقوام دورمون
خب
شیمی خونده.
خودشم استاد دانشگاه ه
بعد
منه
عجولللل
مجنون که میگن منم
شیمی دیونم کرد
هیچی طاقت نیاوردم
هنوز برنامه کلاسی م نیومده
رفتم خودم معرفی کردم بهشون
گفتم چی قبول شدم می خوام ازتون درباره شیمی سوال کنم
(حالا بنده خدا نمی دونه یعنی اغاز بیچارگیش اگر جوابمو بده
چون در اینده احتمالی که زیاد ازشون سوال کنم خیلییییه)حالا هم زمان می ترسم از این کاری که کردم
ولی نمی تونستم هیچی نگم
چه الان چه بعد مطمئنا به کمکشون نیاز داشتماز یک طرفم میگم زشته انگار خود خواهی یا چمی دونم سو استفاده هست از این فرصت
که اقوام مون هستندهعیییی
نمی دونم
توکل بر خدا
دیگه اغاز راهمه منم هیچی نمی دونم یعنی خیلییی کم می دونم -
ای وایییی
هنوز انلاینه
ولی ندیده
حتما سرش خیلی شلوغه
-
اشتباه کردم اشتباه
-
خب خب 40 دقیقه طول کشید تا از اولین روزم تو دانشگاه تعریف کنم
الانم کار دارم
به زودی آپلود میکنم -
یکی از اقوام دورمون
خب
شیمی خونده.
خودشم استاد دانشگاه ه
بعد
منه
عجولللل
مجنون که میگن منم
شیمی دیونم کرد
هیچی طاقت نیاوردم
هنوز برنامه کلاسی م نیومده
رفتم خودم معرفی کردم بهشون
گفتم چی قبول شدم می خوام ازتون درباره شیمی سوال کنم
(حالا بنده خدا نمی دونه یعنی اغاز بیچارگیش اگر جوابمو بده
چون در اینده احتمالی که زیاد ازشون سوال کنم خیلییییه)حالا هم زمان می ترسم از این کاری که کردم
ولی نمی تونستم هیچی نگم
چه الان چه بعد مطمئنا به کمکشون نیاز داشتماز یک طرفم میگم زشته انگار خود خواهی یا چمی دونم سو استفاده هست از این فرصت
که اقوام مون هستندهعیییی
نمی دونم
توکل بر خدا
دیگه اغاز راهمه منم هیچی نمی دونم یعنی خیلییی کم می دونمjahad_121
چه گوگولی
خیلی خوشحالم که شیمی قبول شدی واقعا میدرخشی
نوبل گرفتی ما رو فراموش نکنی -
خب خب 40 دقیقه طول کشید تا از اولین روزم تو دانشگاه تعریف کنم
الانم کار دارم
به زودی آپلود میکنمAkito
خسته نباشید -
jahad_121 سلامت باشین
-
jahad_121
چه گوگولی
خیلی خوشحالم که شیمی قبول شدی واقعا میدرخشی
نوبل گرفتی ما رو فراموش نکنی@Sally
مرسییی️
حتماااا
-
Akito
نه خداروشکر فعلا که خوبم از این نظر(:پرستو بابایی واقعا خداروشکر شکر
هعی ایشالا برا منم درست میشه:/