هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
نوشتهشده در ۱۰ آبان ۱۴۰۳، ۲۳:۲۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
️
-
نوشتهشده در ۱۰ آبان ۱۴۰۳، ۲۳:۲۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
خدایا...
-
نوشتهشده در ۱۰ آبان ۱۴۰۳، ۲۳:۲۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
۳۶دقیقه گفتم باز بحث رو شروع نکنید...
شروع کردن
این دیگه تموم نمیشه
️
-
نوشتهشده در ۱۰ آبان ۱۴۰۳، ۲۳:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
زهرا۱بچه تره ولی منطقی تره...
حداقل کمی... -
نوشتهشده در ۱۰ آبان ۱۴۰۳، ۲۳:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
همیشه ترک میکنی میری وای نمیستی حرفمو بزنم
-
نوشتهشده در ۱۰ آبان ۱۴۰۳، ۲۳:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تو ام تو بحث خیلی چیزا میگی
چون میدونم یهو اعصابت خورد میشه
یه چیزی میگی ولی بعدا هرچی بگم گفتی میگی نگفتم -
نوشتهشده در ۱۰ آبان ۱۴۰۳، ۲۳:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
سر به سرم نذارید
-
نوشتهشده در ۱۰ آبان ۱۴۰۳، ۲۳:۲۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
آره پس توام سر به سرم نذار
-
نوشتهشده در ۱۰ آبان ۱۴۰۳، ۲۳:۲۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
من اصلا با تو شوخی نکردم!
-
نوشتهشده در ۱۰ آبان ۱۴۰۳، ۲۳:۲۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
بذار حرفمو بزنم!!
-
نوشتهشده در ۱۰ آبان ۱۴۰۳، ۲۳:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ما اشتباه کردیم که باهم دوست شدیم
دوتامون مثل همیم
قضیه رو بزرگمیکنیم -
نوشتهشده در ۱۰ آبان ۱۴۰۳، ۲۳:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
داد میزننننن
-
نوشتهشده در ۱۰ آبان ۱۴۰۳، ۲۳:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یه سری اخلاقای زهرا۱ رو دوست دارم...
میگه:
منظورتو متوجه نمیشم!
مستقیم بگو! -
نوشتهشده در ۱۰ آبان ۱۴۰۳، ۲۳:۲۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
زهرا۲ یه دنده تره...
-
نوشتهشده در ۱۰ آبان ۱۴۰۳، ۲۳:۳۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
بحث این وسط رسیده به بیل زن
چه طوری از این میرسید به اون -
نوشتهشده در ۱۰ آبان ۱۴۰۳، ۲۳:۴۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
من:بابا قطعااااا ما رو مسخره کردن
مگه میشه نکنن؟!
بچه ها:ما مورد تمسخریم
من: راست میگم خب
ما به شوخی به اونا میخندیم
اونا هم همینن دیگه!
پن: ولی تخریب شخصیت کردم -
نوشتهشده در ۱۰ آبان ۱۴۰۳، ۲۳:۴۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
خدایا کی بخوابم من
-
نوشتهشده در ۱۰ آبان ۱۴۰۳، ۲۳:۴۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
رسیدن به بچه های اتاق دیگه
-
نوشتهشده در ۱۰ آبان ۱۴۰۳، ۲۳:۴۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
زهرا۱ هی میگه:
آره
تو اینجوری ای دیگه(خوابشه میخواد بخوابه)
مردم از خنده -
نوشتهشده در ۱۰ آبان ۱۴۰۳، ۲۳:۴۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
زهرا۲خیلی بی منطق تره...
خیلی!
من موندم دیگه باهاش ارتباط نمیگرفتم...
تحمل این حجم از بی منطقی رو ندارم...