هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
البته بیاید با ساعت هم خودمون رو به چالش بکشیم 🫠
-
عمه ام اینا فردا از تهران میان ( مراسم سالگرد پدربزرگمه )
-
@Sally
ولی قول میدم برسم یه پنج ساعت اینا بخونم
صد خودم رو میذارم
-
خب دیگه برید بخوابید فردا صبح خواب نمونید🫵
-
@Sally در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
عمه ام اینا فردا از تهران میان ( مراسم سالگرد پدربزرگمه )
آخخخخخخ یاد سال کنکورم افتادممممم
اون موقع سر کلاس گفتی تا آدم میخواد پیشرفت کنه یه چیزی مانع میشه، یادته؟ -
وقتی چندبار یه چیز به من گفتی و من اون لحظه خورد شدم و بغضم گرفت ولی هیچی بهت نگفتم چون مثل تو نیستم
الان هرکار کنم دلم دیگه باهات صاف نمیشه -
@Sally در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
عمه ام اینا فردا از تهران میان ( مراسم سالگرد پدربزرگمه )
آخخخخخخ یاد سال کنکورم افتادممممم
اون موقع سر کلاس گفتی تا آدم میخواد پیشرفت کنه یه چیزی مانع میشه، یادته؟ -
از من توقع دوستی و رفت امد نداشته باش
حالا هرچقدم بگی شوخی بوده
شوخی وقتی شوخیه که احتمال اینو ندی به طرف بر بخوره
نه حرفای تو که یهو تو جمع یکیو مسخره میکنی -
Maaah
اره دقیقا البته دیگه کنکوری نیستیم که مهمونی مانع بشه
وقت اونقدرا هم مهم نیست
آدما انسانن نفس میکشن



@Sally در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
کنکوری نیستیم که مهمونی مانع بشه
وقت اونقدرا هم مهم نیستالان منظورم نبود، صرفا حرف اون موقعت رو یادآوری کردم

-




-
بس که با سنگ ز سختی، دل من یکرنگ است
سنگ بر شیشه مـن، شیشه زدن بر سنگ است -
@Sally در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
کنکوری نیستیم که مهمونی مانع بشه
وقت اونقدرا هم مهم نیستالان منظورم نبود، صرفا حرف اون موقعت رو یادآوری کردم

-
من لباس زمستونی میخوام زنیکه گولم زدی
-
ولی کمتر باید بیام خونه، بخدا که اگه الان خوابگاه بودم درسام تموم بود فردا رو مرور میکردم
|
شعردانه



