هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
من تمام این سالها سعی کردم تو خوابگاه باشعور باشم
ولی الان دارم خودمو میکشم که مثل خودش بیشعور باشم(نمیگم تا الان خیلی خوب بودم! قطعا منم یه جاهایی رو مخ بودم)
ولی همچنان ترجیحمون تحمله تا اینکه
یا بریم اتاق دیگه
یا قانون بذاریم...
تهایتا اگر نشد مثل خودش -
دوست پسر داشت سنگین تر بود تا اینجورییییی
دم به دقیقه اسم و رسم پسرا تو اتاقهههه
خودش کمه دوستشم میارهه
بابا یک بار
دوبار
۳بار
۴بار
۵بار
۶بار
در روز!
نه هزار بار که!دیگه داره حالمون به هم میخوره
(از پسر نه از این حرکات!) -
چقد ما گناه داشتیم اون شب
️
فاطمه داشت میگفت فلانی با فلانیا بوده و پرو پرو به منم گفته
باید خوب شه و فلان
زهرا۲: نمیشه
تو ام براش مثل بقیه ای
من: راست میگه خب
حرفامونو یادمنیست فقط یادمه یه جمله گفتم که نمیدونم چی بود
فاطمه: من خودمم اون برام اولین نفر نیست
️
من:
پن:
اکی بای
️
بحثِ جمله اش نیست
بحث اینه که اصلا اینجوری فک نمیکردم
و داشتیم میگفتیم پسره بد بوده چون باهمه بوده و تو خوبی و فلان
بعد فاطمه خیلی ریلکس گفت منم اولین نفر نیست...
قشنگگ دچار فروپاشی روانی شدم
تصمیم گرفتم بسپرمش به تجربه اش و دیگه حرف نزنم
آخه حتی با یکیم بودی اکی
اعتماد به نفسشششش
وای -
دوستان الایی
من تو این اتاق تحت فشارم
ازمتوقع زیادی نداشته باشید
ممکنه تمام فعل و انفعالاتی که تو ذهنم میگذره رو بیام اینجا بگم
هرچند جاش نباشههه -
ولی چه جوری رفتی گفتی اون به من خندیده پس ازم خوشش اومده؟
-
و چه جوری اینقد جدی بودی که گفتی زهرا۱ بره از دوربین مخفی بپرسه؟
-
خدایا لطفا منو تا آخر دانشگاه حفظ کن
-
گندش در اومدهه
-
خب یا برو بگیرش یا ولش کن دیگههه
-
اینقدم هی تو اتاق نگو
به خدا جذابیتی نداره برامون -
پووف
-
حاصلِ هر دو جهان را ؛ بهسخن گر بدهند
مگشا لب، چه توان یافت بِه از خاموشی ؟#کلیم_کاشانی
-
I need rain
-
To wash away
-
And show me a beautiful city
-
Michael Vey
چه باحال
من شنیدم سنی ها حساس ترن
بچه های ماهم میخونیماا
ولی دیر و زود داره و بعضیا گاهی حال ندارن
ولی صبحا کلا نه...زهرا بنده خدا 2 ارهه سنی ها خیلی آن تایم و دقیقن
اوهوممم -
نام اثر:
صبح در خوابگاه