هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
Younesam
خداروشکر خیلی ممنون
دانشگاه مشغول درس یکم سرمون زیادی شلوغه
ولی خداروشکر چیزای خوبی یادمیگیریم و خوبه -
نوشتهشده در ۳ آذر ۱۴۰۳، ۱:۱۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
عاح
-
درس هماتو استادم گنگ صحبت کنه خب معلومه که هوش مصنوعیم کم میاره
هرجا یکم تلفظ کلمه سخته استاد میذاره رو دور تند که قشششششنگ معلوم نباشه چی میگهپیروز سلام
ویس استاد رو میدین به جایی براتون متن بده؟
اگه اره میشه به منم بگید چجوری -
نوشتهشده در ۳ آذر ۱۴۰۳، ۲:۱۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یکی بود اینجا هی میگفت بمولا، اسمش چی بود؟
-
نوشتهشده در ۳ آذر ۱۴۰۳، ۲:۲۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
-
نوشتهشده در ۳ آذر ۱۴۰۳، ۳:۴۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
پیروز https://typeo.top/voice/
ببنید این چطورهپیروز https://typeo.top/voice/
ببنید این چطورهSara_R سلام اینو امتحان کنید
اگر کیفیت صدا خوب باشه جواب میده -
پیروز سلام
یدونه میشناختم مامانبزرگم یه مدت استفاده میکرد و خیلی راضی بود
فکر کنم سایت هم داشته باشه، ولی من برنامه اش دیدم
اسمش هست «ویرا» -
نوشتهشده در ۳ آذر ۱۴۰۳، ۵:۳۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
درحالی که فردا امتحان هماتو دارم
دیروز نشستم اول برا امتحان باکتری خوندم
خوب که ۵۰ تا اسلاید یه جزوه رو خوندم
فهمیدم اون جزوه برا میانترم نیست -
درحالی که فردا امتحان هماتو دارم
دیروز نشستم اول برا امتحان باکتری خوندم
خوب که ۵۰ تا اسلاید یه جزوه رو خوندم
فهمیدم اون جزوه برا میانترم نیستزهرا بنده خدا 2 نباید می خندیدم
ببخشید
سرم میاد حالا
البته که اشتباه ی یک فصل دیگه رو خودمم خوندم ولی انقدر دیوه نخوندم چند تا صفحه بعدش فهمیدم فصل قبلی باید بخونم -
نوشتهشده در ۳ آذر ۱۴۰۳، ۵:۴۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
از استاد کارآموزیِ بچه های اتاق خیلی خوشم اومد!!
یه نفرشون یه کاری رو اشتباه انجام داده
و اون کار معمولی ترین کاری بوده که بچه ها باید انجام میدادن
استاد عصبی میشه دعواش میکنه
اونم اشک تو چشماش جمع میشه و بعدم میره یه گوشه گریه میکنه
بچه های دیگه میرن به استاد میگن که گریه کرده
استاد برا عذرخواهی کارتشو میده دست بچه ها میگه برید برا خودتون خوراکی بخرید یه چیزی ام برا من بگیرید
تا همینجا هم خیلی خوب بوده!
بچه ها میگفتن از زرنگیش بوده و خواسته به اونایی که تو بیمارستانن بفهمونه من کم کاری نکردم و مشکل از بچه ها بوده
ولی
دیشب ساعت ۱وخوردی تو گروهشون دوباره ازشون عذرخواهی کرده
و یعنی عذاب وجدان داشته و شعور...
پن: عاشق شخصیت این استادا اممم -
زهرا بنده خدا 2 نباید می خندیدم
ببخشید
سرم میاد حالا
البته که اشتباه ی یک فصل دیگه رو خودمم خوندم ولی انقدر دیوه نخوندم چند تا صفحه بعدش فهمیدم فصل قبلی باید بخونمنوشتهشده در ۳ آذر ۱۴۰۳، ۵:۴۸ آخرین ویرایش توسط انجام شدهjahad_121
نه من قشنگ یه مبحث رو خوندم
آخه یادداشتش کرده بودم -
نوشتهشده در ۳ آذر ۱۴۰۳، ۵:۴۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دردش اینجاست که باکتری بود
-
نوشتهشده در ۳ آذر ۱۴۰۳، ۵:۵۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
وقتی صدای پاهات میپیچه تو کوچمون
تپش های قلب من سر میزنه به آسمون
میخوام آروم بمونم، چه کنم نمیتونم
با چه شوقی خودمو دم در میرسونم -
نوشتهشده در ۳ آذر ۱۴۰۳، ۵:۵۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تا میگی سلام فقط با یک کلام
دیوونه میشم جز تو نمیبینه چشمام -
نوشتهشده در ۳ آذر ۱۴۰۳، ۶:۰۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
نذار که کشته این زهر گزنده بشم
میخوام تو این بازی یه بار برنده بشم -
دلبر عزیز
شوخ با تمیز
برخیز و بریز
زان می که جوان سازد...
عشقم به تو پردازد...