هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
نوشتهشده در ۳ آذر ۱۴۰۳، ۱۸:۵۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
Aqua
Michael Vey
Blue28
مرسی بچه ها خودش امروز اوکی شد -
نوشتهشده در ۳ آذر ۱۴۰۳، ۱۸:۵۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
از خوبی های استقلال دادن به دانشجو و رفتن به بیرون اتاق اینه که دانشجوی بدبخت صندلی گیرش میاد و میتونه بشینه
-
نوشتهشده در ۳ آذر ۱۴۰۳، ۱۸:۵۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ولی واقعا بستگی به پرسنل داره
مثلا من حاضر نیستم اون پرسنلی که استقلال بهت میده خودت کار کنی ولی بعد میاد غرمیزنه چرا این کار و کردی در حالیکه خودش ول کرده رفته بیرون حتی به تو نسپرده چیکار کنی و بعد طلبکارم هست که مگه من باید به تو بگم؟
بره از اتاقش بیرون
ووقتی میره بیرون استرس میگیرم
همچنین اون پرسنلی که کلا میرن و دیگه حتی نمیشه پیداشون کرد -
هووووووووومممممممم
-
نوشتهشده در ۳ آذر ۱۴۰۳، ۱۹:۰۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
🥲 امروز فهمیدم کارمو دوس دارم
ولی رفتارای بقیه باعث میشه غیر قابل تحمل بشه -
نوشتهشده در ۳ آذر ۱۴۰۳، ۱۹:۰۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
kosari در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
🥲 امروز فهمیدم کارمو دوس دارم
ولی رفتارای بقیه باعث میشه غیر قابل تحمل بشهدقیقا همین
-
نوشتهشده در ۳ آذر ۱۴۰۳، ۱۹:۰۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ستون فقرات عزیزم امروز روی صندلی نشستیم دیگه
تو نباید الان پدر منو با این درد در بیاری -
نوشتهشده در ۳ آذر ۱۴۰۳، ۱۹:۰۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ولی صندلی بیهوشی جزئی از اموالش محسوب میشه
-
این پست پاک شده!
-
هووووووووممممممم
-
نوشتهشده در ۳ آذر ۱۴۰۳، ۱۹:۱۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دلم برای ولگردی و پرسه زدن نیمه شب تو حرم امام رضا تنگ شده
-
نوشتهشده در ۳ آذر ۱۴۰۳، ۱۹:۱۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
چه گناهی کردم که نمیذاری مجاورت شم؟
-
نوشتهشده در ۳ آذر ۱۴۰۳، ۱۹:۱۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دو ماهه گذشته دلت برام تنگ نشده؟🥲
-
نوشتهشده در ۳ آذر ۱۴۰۳، ۱۹:۱۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
میدونی که من هشت سال بیشتره شاید ده ساله چایی نخوردم (جز اربعین و حرم شما)
ولی چایی تو هوای سرد مچسبه
دعوتمون کن بیایم صحن پیامبر اعظم چایی بخوریم🥲 -
نوشتهشده در ۳ آذر ۱۴۰۳، ۱۹:۱۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
از لحاظ روحی نیاز دارم برگردم به اون زمان که روی شونه های بابام ضریحتو بغل میکردم🥲
-
نوشتهشده در ۳ آذر ۱۴۰۳، ۱۹:۱۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
انگار تمام دنیا رو بهم میدادن
و بابام میشد قهرمان من که منو از بین جمعیت بالا میبرد و به تو میرسوند
درحقیقت هم همینه نون حلالش منو به تو رسونده:)) -
پیروز زشته بذار نگم ما سر کلاس هم نمیفهمیدیم
میدونی من الان که برای آسکی خوندم یا هرازگاهی تو بالین سوال برام پیش میاد مراجعه میکنم به جزوه میفهمم
اون موقع واقعا فقط حفظ میکردم امتحان میدادمآخ آخ ماهم همینطوری بودیم بعضی درسا
اما بچه های آزمایشگاه دختر خالم تعریف میکرد
گویا خیلی بدتر بودن
اونقد سر یه درس دو واحدی استاد داشتن که نمره ها صدمی تقسیم میشد🥲@jahad-20 تقریبا از انگل قارچ به بعد دیگه مغزم خاموش شده
درسایی که برا پزشکیا سخت ولی بی اهمیتن برا ما درسای اصلیندهنمون حسابی سرویس شده
درسای یه واحدی 3-4تا استاد دارن
حالا پزشکیا خیلی شیک تقسیم شده آناتومی فلان 0/2 بیسار0/4 ولی ما همه با هم حساب میشه و اگه یه استادو زیر نصف نمره بگیری انگار همه واحدو افتادی -
@jahad-20 منم همین طور 🥺🫂
-
از اون شباست که عضله درد شدید دارم ولی دارم عشق میکنم با دردش :))
-
نوشتهشده در ۳ آذر ۱۴۰۳، ۱۹:۳۲ آخرین ویرایش توسط mr.vinyzo انجام شده
@jahad-20 سلام جسارتا ببخشید .هنوزم جای شما زعفرون در میاد؟(یک بار اشاره کردین که درگیر زعفرونایین)