|
شعردانه
هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
از قدیم گفتن سگ جمع باش خورد جمع نباش...روزی صد بار اونجا با خودم تکرار میکردم...
-
اونجا که اب عراقیارو خالی کردیم رو فرمانده اطلاعات استان
قنوی بود فامیلش قناری صداش میکردیم...فرمانده اطلاعات بود بعد اومده بود مربی ما شده بود
-
یکی بود طرف طلبه بود ...
فامیلش امام جمهوری بود.
شاه جمهوری صداش میکردیم لجش در میومد....
قرمز.میشد مگهِ.....هعی همون موقعم ملاهارو اذیت میکردیم
-
هعی توف تو این دنیا:/
-
........
-
در خیالات خودم در زیر بارانی که نیست
می رسم با تو به خانه،از خیابانی که نیست
می نشینی روبه رویم خستگی در میکنی
چای می ریزم برایت توی فنجانی که نیست
باز میخندی و میپرسی که حالت بهتر است؟
باز میخندم که خیلی...!گرچه میدانی که نیست
شعر میخوانم برایت واژه ها گل می کنند
-
هعی ...من دلم تنگهههههه
-
Play gime
And
Watch the poor -
I let it fall, my heart
-
And as it fell, you rose to claim it
-
It was dark, and I was over
-
Until you kissed my lips and you saved me
-
هعی روزگار
۷_ث+
️ -
اعااا یادم اومد...98 بود ...زمان انتخابات بود اکراه داشتم برم رفتم ولی...یسری رفتارا باعث شد دیگه نرم ِ...و الان خوشحالم که دیگه اونجاها نمیرم....
ولی دلم براش تنگ شده.... -
در خیالات خودم در زیر بارانی که نیست
می رسم با تو به خانه،از خیابانی که نیست
می نشینی روبه رویم خستگی در میکنی
چای می ریزم برایت توی فنجانی که نیست
باز میخندی و میپرسی که حالت بهتر است؟
باز میخندم که خیلی...!گرچه میدانی که نیست
شعر میخوانم برایت واژه ها گل می کنند
Hako
یاس و مریم میگذارم، توی گلدانی که نیستچشم میدوزم به چشمت، میشود آیا کمی
دستهایم را بگیری، بین دستانی که نیست؟...بماند
. -
Hako
یاس و مریم میگذارم، توی گلدانی که نیستچشم میدوزم به چشمت، میشود آیا کمی
دستهایم را بگیری، بین دستانی که نیست؟...@سینا-0
وقت رفتن می شود با بغض می گویم نرو
پشت پایت اشک می ریزم در ایوانی که نیستمیروی و خانه لبریز از نبودت میشود
باز تنها میشوم با یاد مهمانی که نیسترفته ای و بعد تو این کار هر روز من است
باور اینکه نباشی کار آسانی که نیست... -
Hako
یاس و مریم میگذارم، توی گلدانی که نیستچشم میدوزم به چشمت، میشود آیا کمی
دستهایم را بگیری، بین دستانی که نیست؟...
