|
شعردانه
هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
مثلا من جمعه ها دیگه میان ترم دارم
اگر بخوابم صبح 5شنبه برم نمی رسم برگردم به ازمون روز جمعه
برای همین دیگه نمی تونم برم
-
یک از چیزای که اینجا متوجه شدم
مردها هاشون اونایی که کارمند و.. شغل ها دولتی داشته باشند یا بخواند بگند کسی اندکلا ریش پرفسوری دارند
البته اکثرا همه نه
و اگر جایی این طور فردی دید بدونید برای کرمانه -
زهرا بنده خدا 2
وای اینجا یک استادی هست بچه ها که می رند آزمایشگاه (من که رشتم شیمی پامو نزاشتم بعد اونا که یکی از گرایش های هنر این ترم آزمایشگاه دارند)می گند آنقدر حساسه رو وسایل
بعد خیلی هم سخت گیره 2 دقیقه بعد از خودش بیای راهت نمیده یا فکر کنم غیبت می زنه
اگر این استاد بود می دونست وقتی پرتش کردید باهاتون چه کار کنه
jahad_121
باهاشون خوش بگذره بهتون
ما هم یه استاد این مدلی داشتیم
یه بار دوستم کووِت(کُوِت خونده میشه) حاوی مایع از دستش افتاد زمین شکست
دوستم:
استاد:
ما:
دوستم خیلی هول شده بود!
خیلی زیاد!
اینقد ترسیده بود که وقتی استاد گفت کار کی بود یکی از پسرا گفت من(نه اینکه دوستم نخواد بگه! درواقع نمیتونست بگه؛و این پسره هم به هیچ عنوان همچین حرکتی نمیزدااااپرامون ریخت)
حالا دوستمم بچه نبود! ۳۰وخوردی سالشه ولی واقعا نگاه استاد ترسناک بود
دیگه خودِ استادم دید هممون داریم دار فانی رو وداع میگیم گفتن اشکال نداره
-
یعنی واقعا تنها برم جزوه پرینت بگیرم؟
تنهایی دوست ندارمممم -
@mr-vinyzo نه حضوری
یک سالن بزرگ هست
به اسم تالار امتحانات
همه اونجا امتحان می دند در دو نوبت.
مثلا فنی ها صبح 8تا 10 ما 10 تا 12
مثلا
و خیلی اون روز شلوغ میشهبرای اینم هست که در طول هفته کلاس هست وفت برای ازمون نیست
برای همین می زارند جمعه
حتی 5 شنبه ها هم صبح ها بعضا بچه ها کلاس دارند -
️️ -
@mr-vinyzo
احتمالا -
اگه گم شدم چی؟
پ‌ن: من واقعا آدرسا یادم نمیمونهههههه -
اگه گم شدم چی؟
پ‌ن: من واقعا آدرسا یادم نمیمونهههههه -
واقعا یادم نمیمونه
اینو تا حدی میدونم کجاست
ولی بازم اینقد یادم نمیمونه که اعتماد به نفسشو ندارم پاشم برم -
زهرا بنده خدا 2
شما رو کرمان حساسید؟@mr-vinyzo
شوخی رو میپذیرم
-
@mr-vinyzo
شوخی رو میپذیرمزهرا بنده خدا 2 خیلی هم عالی...
-
jahad_121
باهاشون خوش بگذره بهتون
ما هم یه استاد این مدلی داشتیم
یه بار دوستم کووِت(کُوِت خونده میشه) حاوی مایع از دستش افتاد زمین شکست
دوستم:
استاد:
ما:
دوستم خیلی هول شده بود!
خیلی زیاد!
اینقد ترسیده بود که وقتی استاد گفت کار کی بود یکی از پسرا گفت من(نه اینکه دوستم نخواد بگه! درواقع نمیتونست بگه؛و این پسره هم به هیچ عنوان همچین حرکتی نمیزدااااپرامون ریخت)
حالا دوستمم بچه نبود! ۳۰وخوردی سالشه ولی واقعا نگاه استاد ترسناک بود
دیگه خودِ استادم دید هممون داریم دار فانی رو وداع میگیم گفتن اشکال نداره
زهرا بنده خدا 2
عوه چه خطرناکچه اوضاعی بوده که بنده خدا که هیچ وقت این طور کاری نمی کرد
گفت کاره من بود -
حرفتونو بزنید
-
آخه من کرمانم نیستم
من فقط اونجا به دنیا اومدم
محل زندگیم یه جای دیگه است
دانشگاهمم یه جای دیگه
(ولی دوتاش استان کرمانه) -
@mr-vinyzo
شوخی رو میپذیرمزهرا بنده خدا 2
حقیقت رو چی؟
