|
شعردانه
هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
دوستم میگفت تو پزشکی بودی چیکار میکردی؟
نمیدونم
حالا که نیستم
️ -
درمورد ازدواج تصمیم احساسی نگیرید
میدونم الان پول و احساسات درمورد ازدواج حرف اولو میزنن
ولی به این فکر کنید که چه مسئولیت سنگینی هست و آیا از پیش برمیایین یا نه
آیا توانایی پذیرش یه آدم دیگه رو کنار خودتون دارید یا نه
آیا میتونید باهاش روراست باشید
آیا میتونید بخاطر اون فرد یسری کارهایی که باب میلش نیست رو کنار بذارید؟
آیا میتونید فداکاری کنید برای ساختن زندگی یا قراره هر روز بخاطر خودخواهی دعوا و جر و بحث باشه؟ -
مادربزرگ پدربزرگ هامون ته حرفشون اینه که ما بیست سالمون بود سه تا بچه داشتیم
دیگه هیشکی به این توجه نمیکنه که نسل 50 و 60 و حتی در مواردی نسل دهه 70 با چه عقده های بزرگ شدن و الان یه سری از همونا دارن عقده‌هایی که داشتنو به نسل بعد منتقل میکنن -
مادربزرگ پدربزرگ هامون ته حرفشون اینه که ما بیست سالمون بود سه تا بچه داشتیم
دیگه هیشکی به این توجه نمیکنه که نسل 50 و 60 و حتی در مواردی نسل دهه 70 با چه عقده های بزرگ شدن و الان یه سری از همونا دارن عقده‌هایی که داشتنو به نسل بعد منتقل میکنن -
کاش این همه تبلیغ فرزندآوری میکنن یه بار خیلی منطقی می‌نشستند توضیح میدادن که کشور فقط به نیروی کار جوان و آینده و فلان و... نیاز نداره
کشور به افراد سالم نیاز داره
افراد سالم از دل خانواده های سالم متولد میشن، از دل اقتصاد سالم میان
هر جا رو میبینی دارن خودشونو جر میدن که آره بچه بیارید ولی یه فرهنگ سازی درست درمورد همین فرزندآوری نمیکنند
فقط بچه بیارید دیگه مهم نیست اون بچه با چه عقده هایی از نظر اقتصادی و عاطفی و اجتماعی قراره بزرگ بشه -
-
Succinate
یه بار رفتیم بیمارستان که چندتا مریض شرح‌حال بگیریم، یه خانمی بود، هیپو کلسمی بود، تیروئیدشو برداشته بودن، دیابتی بود، پورپورا همه‌جای بدنش داشت، کم‌خون هم بود یکمی هم زردی داشت، مشکل کبدی هم داشت اصلا یه چیز عجیبی...بعد ما که داشتیم باهاش صحبت میکردیم خیلی خوب بود، راحت صحبت میکرد، انقد حالش خوب بود که یه سری داروهاشم نمیخورد که استادمون بعد رفت خیلی دعواش کرد
و تا اون موقع نفهمیده بودن دقیقا مشکلش چیه
چند روز بعد هم مرد
حالا باز بگو ترسی ندارم🫠آز سلولی نداشتیم
آره اساتید ما هم از کیساشون تعریف میکنن میگن اینجوری بود اونجوری بود بعدم مرد
نه ما پرسش کلاسی نداریم ولی عمیقا حس میکنم تو امتحاناشون قراره از چندجای مختلف شکاف برداریم
چرا مگه B5 چیکاره؟MSina در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
Succinate
یه بار رفتیم بیمارستان که چندتا مریض شرح‌حال بگیریم، یه خانمی بود، هیپو کلسمی بود، تیروئیدشو برداشته بودن، دیابتی بود، پورپورا همه‌جای بدنش داشت، کم‌خون هم بود یکمی هم زردی داشت، مشکل کبدی هم داشت اصلا یه چیز عجیبی...بعد ما که داشتیم باهاش صحبت میکردیم خیلی خوب بود، راحت صحبت میکرد، انقد حالش خوب بود که یه سری داروهاشم نمیخورد که استادمون بعد رفت خیلی دعواش کرد
و تا اون موقع نفهمیده بودن دقیقا مشکلش چیه
چند روز بعد هم مرد
حالا باز بگو ترسی ندارم🫠آز سلولی نداشتیم
آره اساتید ما هم از کیساشون تعریف میکنن میگن اینجوری بود اونجوری بود بعدم مرد
نه ما پرسش کلاسی نداریم ولی عمیقا حس میکنم تو امتحاناشون قراره از چندجای مختلف شکاف برداریم
چرا مگه B5 چیکاره؟من واقعا سر این مرگ و میر غصه میخورم
مثلا تو بیمارستان کار کنم ببینم کسی که سر میزدم بهش معاینه میکردم هر چیزی یهو فوت شده
خودم اون وسط می میرم
یدفعه یه اتفاقی افتاد مجبور شدیم بریم اورژانس بیمارستان
عید بود و خیلییی شلوغ
یکی از پاس فواره خون میزد(پاش تو مشما زباله گذاشته بودن) یکی درد زایمان و... و انقدرررررررررر استرس کشیدم اون شب هنوز که هنوزه یادم نمیره
هر کی میومد رنگ من گچ می شد
عکسا رو حال کردی یا نه؟؟
نمیدونم خیلی رو مخه
خیلی خیلی رو مخمه -
طلاق خیلی بده، خیلی
ولی اگه در مواردی واسه انسان مضر بود که اصلا قرار نمی‌داد این یه مورد رو
درسته یه سریا اسم طلاق رو به گوه کشیدن ولی یسریا (چه مرد، چه زن) هم واسه خلاص شدن از یه وضعیت نادرست میرن به سمت طلاق ولی خب متأسفانه در اکثر موارد بعد از طلاق نگاه جامعه به زن عوض میشه و همینه که خیلی از زن ها از ترس همین مورد سعی میکنن هر جور شده بسازن و بسوزن -
Succinate یسمکنتمسکتیمکشب سایز ک بهترهه
فکر کنم سایز منم کم شده
یه سری لباسا تو تنم بهتر وایمیسههه :>>>
یه شلواری هم که همش واسم تنگ بود الان اندازمههه
Michael Vey در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
Succinate یسمکنتمسکتیمکشب سایز ک بهترهه
فکر کنم سایز منم کم شده
یه سری لباسا تو تنم بهتر وایمیسههه :>>>
یه شلواری هم که همش واسم تنگ بود الان اندازمهههآره آره منم اینو داشتم خیلی می چسبه به خدا
ولی خب وزنی میری رو ترازو هم خیلی می چسبه
