|
شعردانه
ـــروع یه جامعه برای استارتاپ های تازه نفس
هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
@mr-vinyzo شرمنده
-
Succinate یبار یکی از هم اتاقی هام شب پنجره باز کرد تا من سردم بشه(خب من کرجی ام و اکثر بچهای خوابگاه از مناطق گرمسیر اومدن)
فرداش یکی دیگه از بچها سرما خورده بود
گفت آخ حواسم نبود تو کرجی هستی
یا یبار دیگه داشتم توی یه هوای خنک با تیشرت قدم میزدم
برگای همه هم اتاقی هام و کلا همه مردم ریخته بود، چون خودشون کاپشن و پولیور پوشیده بودن -
Succinate یبار یکی از هم اتاقی هام شب پنجره باز کرد تا من سردم بشه(خب من کرجی ام و اکثر بچهای خوابگاه از مناطق گرمسیر اومدن)
فرداش یکی دیگه از بچها سرما خورده بود
گفت آخ حواسم نبود تو کرجی هستی
یا یبار دیگه داشتم توی یه هوای خنک با تیشرت قدم میزدم
برگای همه هم اتاقی هام و کلا همه مردم ریخته بود، چون خودشون کاپشن و پولیور پوشیده بودنAkito در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
Succinate یبار یکی از هم اتاقی هام شب پنجره باز کرد تا من سردم بشه(خب من کرجی ام و اکثر بچهای خوابگاه از مناطق گرمسیر اومدن)
فرداش یکی دیگه از بچها سرما خورده بود
گفت آخ حواسم نبود تو کرجی هستی
یا یبار دیگه داشتم توی یه هوای خنک با تیشرت قدم میزدم
برگای همه هم اتاقی هام و کلا همه مردم ریخته بود، چون خودشون کاپشن و پولیور پوشیده بودنمنم خودم همینممم
کلا از اینکه سردم شه خوشم میاد
البته الان اینجا 2 یا 3 درجه شده دیگه نمیشه باید یچی گرم تر بپوشم،
-
Hako اینجا ترک نداریم:/
تاحالا دوتا ترک دیدم که ترک قشقایی بودن -
Akito در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
Succinate یبار یکی از هم اتاقی هام شب پنجره باز کرد تا من سردم بشه(خب من کرجی ام و اکثر بچهای خوابگاه از مناطق گرمسیر اومدن)
فرداش یکی دیگه از بچها سرما خورده بود
گفت آخ حواسم نبود تو کرجی هستی
یا یبار دیگه داشتم توی یه هوای خنک با تیشرت قدم میزدم
برگای همه هم اتاقی هام و کلا همه مردم ریخته بود، چون خودشون کاپشن و پولیور پوشیده بودنمنم خودم همینممم
کلا از اینکه سردم شه خوشم میاد
البته الان اینجا 2 یا 3 درجه شده دیگه نمیشه باید یچی گرم تر بپوشم،Succinate خب شیراز به اون دما نرسیده، ولی بی صبرانه منتظرشم
-
-
Hako در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
@mr-vinyzo
وای اصلا شبیه پروفالیم نیستمممتازه فهمیدم آقا تو پروفت لباس نداره
-
Akito در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
Succinate خب شیراز به اون دما نرسیده، ولی بی صبرانه منتظرشم
واقعاا دیروز سرد بود و لباس مناسب تنم بود سوززز میزد تو کلیه آدم
رفته بودم دماوند از سرما میخواستم گریه کنم واقعااا سوز داشت
