هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
نوشتهشده در ۲۴ آذر ۱۴۰۳، ۱۳:۴۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
اون روز نشد برم پیش مامان بزرگم
احتمالا فردا برم...
ولی باید کلاس رو بهانه کنم و بگم اول صبح برم گردونن
چون اگه بمونم
دیگه نمیارنم
و امتحان چهارشنبه رو میفتم
حتی جزوه هاشم ندارم و نمیدونمم چقدره
ولی در هر حال روز بعد از امتحان رو باید استراحت کنم
پس میرم اونجا -
نوشتهشده در ۲۴ آذر ۱۴۰۳، ۱۳:۴۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ولی هر دفعه نگرانم که کسی از دستم ناراحت نشه و این خیلی اذیت کننده است
️
آقا خب از من توقع آداب اجتماعی ۱۰۰از ۱۰۰دارن
مثل دخترای هم سن و سالم که خیلی اجتماعی بودن و الانم ازدواج کردن و اجتماعی تر شدن
خب من واقعا اونقد بلد نیستم
متاسفانه همش سرم تو درس و کتاب بوده...
یا کارای هنری...
آدم اجتماعیای نبودم...
و چون گاهی اشتباه رفتار کردم
دیگه انگار تصورشون همون شده
حس میکنم با کوچیک ترین حرفی ناراحت میشن
️
-
نوشتهشده در ۲۴ آذر ۱۴۰۳، ۱۳:۵۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
البته خاله بزرگیم اینجوریه
کوچیکه برعکسه... -
نوشتهشده در ۲۴ آذر ۱۴۰۳، ۱۳:۵۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
کاش مامان بزرگم پیش کوچیکی باشه
️
-
نوشتهشده در ۲۴ آذر ۱۴۰۳، ۱۳:۵۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
و بزرگیم بیاد همونجا همو ببینیم...
من نصف شب نمیتونم برم اونجا -
نوشتهشده در ۲۴ آذر ۱۴۰۳، ۱۳:۵۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
نمیدونم
-
ذهن شما دشمن واقعی شماست.
اگر شما آن را کنترل نکنید، شما را کنترل خواهد کرد... -
نوشتهشده در ۲۴ آذر ۱۴۰۳، ۱۴:۰۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
هعییی
-
نوشتهشده در ۲۴ آذر ۱۴۰۳، ۱۴:۰۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
آذر داره تموم میشه این هفته آخره
-
نوشتهشده در ۲۴ آذر ۱۴۰۳، ۱۴:۰۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
چقد زود میگذره
البته من که راضیم، این روزای گند هر چی زودتر بگذره بهتره -
نوشتهشده در ۲۴ آذر ۱۴۰۳، ۱۴:۰۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
بچه ها خواهشا یه چند تا صلوات برام بفرستین
ممنون -
نوشتهشده در ۲۴ آذر ۱۴۰۳، ۱۴:۰۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
خیلی ضروریه ممنون
-
فارغ التحصیلان آلاء دانشجویان مهندسینوشتهشده در ۲۴ آذر ۱۴۰۳، ۱۴:۲۴ آخرین ویرایش توسط Akito انجام شده
یه روزی میبینی
یکی که حرف میزد و همیشه یه عالمه چیز واسه تعریف کردن داشت، دیگه حرف نمیزنه، دیگه تعریف نمیکنه
و تو هیچوقت نمیفهمی چرا
چون میترسی بفهمی و انقدر غمش بزرگ باشه که نتونی نزدیکش بشی
شایدم میپرسی ولی نمیتونی تسکینش بدی
یا شاید چون واقعا حوصله شو نداری که حرفاشو بشنوی
حداقل برای خودم اینطوری بوده
Something has changed
But you don't know why
And you can't do anything about it
You can only stand there and watch
Waiting for the time when the thing changes againتودلی
-
نوشتهشده در ۲۴ آذر ۱۴۰۳، ۱۴:۲۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
خدایا اتفاقی نیفته
-
نوشتهشده در ۲۴ آذر ۱۴۰۳، ۱۴:۲۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
لطفا دعا کنید
-
GTMUNWFKQUURRFMUKGRNHFZL
تودلیپ.ن:
خداروشکر کامرد هم نمیتونه اینو رمز گشایی کنه -
Akito در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
GTMUNWFKQUURRFMUKGRNHFZL
A ZCEX CQ UW GFKT TW BTTOIAI DUFM