|
شعردانه
هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
«وَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنَا»
به‌خاطر من صبوری کن، من دارم نگات میکنم.
-
@jahad-20
من از جلو مامانم رد شد بهم میگه از داداشت یاد بگیر یکم درس بخون
کتاباشو به صف میکنه همرو یک صفحه جلوتر حل می کنه و میزاره کنار
موقعی از مدرسه میاد برنامه فرداشو میزاره
@Ailin داداش من واقعا نمیخونه
به جرات میتونم بگم شب امتحانی خونه!
اما معدل سال هفتمش شد ۱۹/۹۳
سر کلاس معلم ها گفتن حرف میزنه و گوش نمیده
اما معلم ریاضی میگه در حال حرف زدن مچشو میخواستم بگیرم گفتم فلان سوالو حل کن درست حل کرده
من حیفم میاد که میتونه اما نمیخواد
نمیدانم حسین غریب تر است
یا کسانی که با حسین رفیق نیستند :) -
@Ailin داداش من واقعا نمیخونه
به جرات میتونم بگم شب امتحانی خونه!
اما معدل سال هفتمش شد ۱۹/۹۳
سر کلاس معلم ها گفتن حرف میزنه و گوش نمیده
اما معلم ریاضی میگه در حال حرف زدن مچشو میخواستم بگیرم گفتم فلان سوالو حل کن درست حل کرده
من حیفم میاد که میتونه اما نمیخواد -
@_Aram_ سلام بر شما
️ -
Gharibe Gomnam
شیرینی قبولیت ایشلادُژَم
قربونت همچنین عزیزم
اسمتو میتونم بدونم؟ -
Gharibe Gomnam
هنوز دیکته غلط دار باید بنویسن یا خاطره برای قبلا بود؟@Ailin
اون باید به من املا میگفت غلط های منو مشخص میکرد -
کلاس دومه ،دیروز داده دیکته غلط دار بنویسم براش مجبور شدم توی دو خط چهار بار باغ و باغبان رو با ق بنویسم اخه نمیشد یکیشون غلط باشه باقی درست
@Ailin
خواهرم کلاس دوم انلاین بود بیشترشو -
@jahad-20
من از جلو مامانم رد شد بهم میگه از داداشت یاد بگیر یکم درس بخون
کتاباشو به صف میکنه همرو یک صفحه جلوتر حل می کنه و میزاره کنار
موقعی از مدرسه میاد برنامه فرداشو میزاره@Ailin
اینا چیزاییه که مادرم به خواهرم میگه -
Aqua خیلی وقت بوپ میخواستم شروعش کنم
-
@Ailin داداش من واقعا نمیخونه
به جرات میتونم بگم شب امتحانی خونه!
اما معدل سال هفتمش شد ۱۹/۹۳
سر کلاس معلم ها گفتن حرف میزنه و گوش نمیده
اما معلم ریاضی میگه در حال حرف زدن مچشو میخواستم بگیرم گفتم فلان سوالو حل کن درست حل کرده
من حیفم میاد که میتونه اما نمیخواد@jahad-20
دقیقا خواهر منم همینه
این بچه اصلا درس حفظیاشو خونه نمیخونه هرچی سر کلاس معلم میگه یاد میگیره خونه نمیخونه مدرسه بی غلط میشه ولی ریاضی که حفظ کردنی نیست همش گند میزنه ریاضیو چون اصلا نمیخونه اصلا دل نمیده
بعد امشب میگه که مامان فلانی ریاضیشو خوب شد داشت گریه میکرد مادرم میگه تو چرا گریه نمیکردی اصلا ناراحت نشدی ریاضیتو قابل قبول شدی؟ ( با یه لحن توبیخی) خواهرمم گفت نه !!
من هم زدم زیرخنده
