هرچی تودلته بریز بیرون۶

[مِهردُخت]

@AmirBarsam

[مِهردُخت]

آیا فقط منم که از این خوابها می بینم یا شما هم می بینید؟

[Ramos9248]

من از اون آسمون آبی میخوام
من از اون شب‌های مهتابی میخوام
دلم از خاطره های بد جداست
من از اون وقت‌های بیتابی میخوام
من از اون وقت‌های بیتابی میخوام

[مِهردُخت]

فردا میام تعریف می کنم

[مِهردُخت]

شبتون بخیر تودلیون

[Ramos9248]

من میخوام یه دسته گل به آب بدم
آرزوهامو به یک حباب بدم
سیبی از شاخه‌ی حسرت بچینم
بندازم رو آسمون و تاب بدم
بندازم رو آسمون و تاب بدم

[Ramos9248]

@آقای-همساده شب شما هم بخیر

[Ramos9248]

گل ایوون بهار دل من
یه بیابون لاله‌زاره دل من

[Ramos9248]

مث یک دسته گل اقاقیا
دلم آواز می‌کنه بیا بیا
تو میری پشت علف ها گم میشی
من میمونم و گل اقاقیا
من میمونم و گل اقاقیا

[Blue28]

@danial-hosseiny عه یادش بخیر

[Ramos9248]

نمیدونم

[Ramos9248]

نه حرفی دارم برا گفتن، نه آهنگی دارم برا خوندن، نه خوابی دارم برا مردن، نه تو این لحظه کاری دارم برا انجام دادن

[Ramos9248]

کاش یه شعری بودم که زمزمه میشدم
یا یه آهنگی بودم که خونده میشدم
یا حرفی بودم که گفته میشدم
یا اینکه سازی بودم که نواخته میشدم

[Ramos9248]

یکم دور از انتظاره
یکم که نه، خیلی....
صلاح کار کجا و من خراب کجا

[Ramos9248]

من میمونم و من و بازم من

[Ramos9248]

خاص...
تکرار نشدنی...
حال خوب‌کن...

[Ramos9248]

من هنوز چیزی نگفتم که تو طاقتت تموم شد
باقیشو بگم میبینی گریه هات کلی حروم شد
من که آسمون نبودم، اما عشق تو یه ماهه
سرزنش نکن دلم رو، بخدا اون بیگناهه

[Blue28]

گفتن دخترو چه به این حرفا
در شان زن نیست اصلا این رفتار
اما اون دوست داره دنبال رویاش
بگرده دنیارو تا کنه پیداش
اما هی سخت تر شد
پشتش حرف مردم
بهش انگ زد

[zeinab dehghani]

حَسْبِ حالی نَنِوِشتی و شد ایّامی چند
مَحرمی کو که فرستم به تو پیغامی چند؟

ما بدان مقصدِ عالی نتوانیم رسید
هم مگر پیش نَهَد لطفِ شما گامی چند

چون مِی از خُم به سبو رفت و گُل افکند نقاب
فرصتِ عیش نگه دار و بزن جامی چند

قندِ آمیخته با گُل نه علاجِ دلِ ماست
بوسه‌ای چند برآمیز به دشنامی چند

زاهد از کوچهٔ رندان به سلامت بگذر
تا خرابت نکند صحبتِ بدنامی چند

عیبِ مِی جمله چو گفتی، هنرش نیز بگوی
نفیِ حکمت مکن از بهرِ دلِ عامی چند

ای گدایانِ خرابات خدا یارِ شماست
چشمِ اِنعام مدارید ز اَنعامی چند

پیرِ میخانه چه خوش گفت به دُردی‌کشِ خویش
که مگو حالِ دلِ سوخته با خامی چند

حافظ از شوقِ رخِ مِهر‌فروغِ تو بسوخت
کامگارا نظری کن سُویِ ناکامی چند

• حافظ

[هویججج]