هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
-
حَسْبِ حالی نَنِوِشتی و شد ایّامی چند
مَحرمی کو که فرستم به تو پیغامی چند؟ما بدان مقصدِ عالی نتوانیم رسید
هم مگر پیش نَهَد لطفِ شما گامی چندچون مِی از خُم به سبو رفت و گُل افکند نقاب
فرصتِ عیش نگه دار و بزن جامی چندقندِ آمیخته با گُل نه علاجِ دلِ ماست
بوسهای چند برآمیز به دشنامی چندزاهد از کوچهٔ رندان به سلامت بگذر
تا خرابت نکند صحبتِ بدنامی چندعیبِ مِی جمله چو گفتی، هنرش نیز بگوی
نفیِ حکمت مکن از بهرِ دلِ عامی چندای گدایانِ خرابات خدا یارِ شماست
چشمِ اِنعام مدارید ز اَنعامی چندپیرِ میخانه چه خوش گفت به دُردیکشِ خویش
که مگو حالِ دلِ سوخته با خامی چندحافظ از شوقِ رخِ مِهرفروغِ تو بسوخت
کامگارا نظری کن سُویِ ناکامی چند- حافظ
zeinab dehghani
️
چه کرده حضرت حافظ بهبه -
زهرا بنده خدا 2
ببین قانون نوشتیم ما
lO_Ol اخ که چقدر به اینا نیازمندم
خدایااا من بتونم ترم بعد جا به جا بشم
دیونه شدم این سختی ها که کشیدم این ترم
سلامتی که هعی
سرگیجه ها من
هرکی تو اون همه سر و صدا بود سر به صحرا می زاشت (چنان که من چندین بار انقدر راه رفتم انگار از خوابگاه تا نصف ها بیمارستان نزدیک دانشگاه هعی)
هوففف -
@mr-vinyzo
منم دوستم با شما
دوستان حساسن شلوغش میکنن.
اونی هم که میگه «فشار خورد» دلیلش اینه که حسینی یه مدت بایوی آلاش این بود:
«نفسم شعر و تنم شعر و روانم شعر است
من اگر شعر نباشد به خدا میمیرم
بعدِ کنکورِ سخیفی که بخوانیش دو صفر
عاقبت در هنرِ نصف جهان معمارم»بعد دوستان بازم میومدن میپرسیدن چی میخونی. اونجا فشار داشت =))))
-
ای
دریغا
ای دریغا
از جوانی
سوخت و دود هوا شد
پیش رویم
زندگانیبا خودت این نیمه جان را
این دل بی آشیان را
تا کجا ها تا کجا ها می کشانیاین نهان سبز تازه
فصل بی بارم تو کردی تو️
می روم تنهای تنها
-
صدای اون پیرمرد کشاورزه پیچید تو ذهنم
-
ای
دریغا
ای دریغا
از جوانی
سوخت و دود هوا شد
پیش رویم
زندگانیبا خودت این نیمه جان را
این دل بی آشیان را
تا کجا ها تا کجا ها می کشانیاین نهان سبز تازه
فصل بی بارم تو کردی تو️
می روم تنهای تنها