|
شعردانه
هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
نرگس به جهنم
به جهنم خب؟
ریاضی پارسال نوبت اول ۲۰ شدی
اون زلزله ی لعنت شده نمره ی نهاییتو چی کرد؟
یا فیزیک لعنت شده ی نوبت اول که نصف بیشتر کلاس از سختی و مفهومی بودنش افتادنو ۲۰ شدی
نوبت دومم همون شد؟
تا نهایی هزار بار میتونی نتیجه رو عوض کنی
همه چیو تا به الان از ذهنت دیلیت کن
فردا بعد امتحان استراحت کن
و هزار برابر قوی تر از قبل برو جلو -
آدم باید یک دختر داشته‌باشد تا موهاش را خرگوشی ببندد و جوراب توری‌های پاپیون‌دار پاش کند.
آدم باید یک دختر داشته‌باشد تا به هوای لبخندهاش، دنیا را به هم بریزد، و به هوای آرامشش، جهان را خواب کند.
آدم باید یک دختر داشته‌باشد تا پا به پاش، تمام خیابان‌ها را قدم بزند، که دستش را بگیرد و تمام دلخوشی‌ها را زیر و رو کند، که بغلش بگیرد، ببوسدش، نوازشش کند و بنشاندش روی پاهای خودش و ساعت‌ها دلبری‌هاش را تماشا کند.
آدم باید یک دختر داشته‌باشد که بی‌نیازش کند از جهان و تمام آدم‌ها، که پایه‌ی شیطنت‌هاش باشد و اسیرِ چشم‌های زلال و نگاه‌های عمیق او. که پا به پاش برقصد و دلخوش باشد و بچگی کند.
آدم باید یک دختر داشته‌باشد تا جهان و اضطراب‌های مداومش را تاب بیاورد، که حس کند می‌شود به آینده امید داشت، که بداند یکی هست که ارزش اینهمه جنگیدن و دویدن و دوام آوردن را داشته‌باشد،
یکی که باید بخاطرش بلند شد، وسط رینگ زندگی ایستاد، مبارزه‌کرد، طاقت آورد و هرطور که شده، همه چیز را درست کرد ... -
Blue28
به هر حال گنده گویی شوما مشهود و معلوم بود. -
@آقای-همساده ممنونم 🩵
خیلی برام دعا کنید
خیلی امروز و تا 5 شنبه حجم کارام زیاده واقعا نیاز به تایم زیاد و انرژی دارم -
آدم باید یک دختر داشته‌باشد تا موهاش را خرگوشی ببندد و جوراب توری‌های پاپیون‌دار پاش کند.
آدم باید یک دختر داشته‌باشد تا به هوای لبخندهاش، دنیا را به هم بریزد، و به هوای آرامشش، جهان را خواب کند.
آدم باید یک دختر داشته‌باشد تا پا به پاش، تمام خیابان‌ها را قدم بزند، که دستش را بگیرد و تمام دلخوشی‌ها را زیر و رو کند، که بغلش بگیرد، ببوسدش، نوازشش کند و بنشاندش روی پاهای خودش و ساعت‌ها دلبری‌هاش را تماشا کند.
آدم باید یک دختر داشته‌باشد که بی‌نیازش کند از جهان و تمام آدم‌ها، که پایه‌ی شیطنت‌هاش باشد و اسیرِ چشم‌های زلال و نگاه‌های عمیق او. که پا به پاش برقصد و دلخوش باشد و بچگی کند.
آدم باید یک دختر داشته‌باشد تا جهان و اضطراب‌های مداومش را تاب بیاورد، که حس کند می‌شود به آینده امید داشت، که بداند یکی هست که ارزش اینهمه جنگیدن و دویدن و دوام آوردن را داشته‌باشد،
یکی که باید بخاطرش بلند شد، وسط رینگ زندگی ایستاد، مبارزه‌کرد، طاقت آورد و هرطور که شده، همه چیز را درست کرد ...
