هرچی تودلته بریز بیرون۶
- 
  ️ ️ 
- 
هعییی 
- 
  
- 
خواب و بیداری بهم نریخت که ریخت ارامش درستی برات گذاشتن با این همه تن صدا بلند شون؟! ظرف ها م که نمی شورن  من دوباره باید یک ترم دیگه اینجا باشم!!؟ 
 وای هنوز اون یکی نیومده ️ ️
- 
یجاییت عمیق بسوزه دیگه بخای پمادم بهش بزنی دردت میاد 
 حتی اون پمادی که برای خوب کردنشه باعث ازاره
 تو منو آتیش زدی بهت تبریک میگم ی زخمی تو دلمه یجوریه انگار وجودم داره میسوزه نمیتونم ارومش کنم ی حس سنگین بودن ی حس خیلی بد که حتی نمیتونی بیانش کنی
- 
مهم نیست 
 سخت تر از الانو ماه ها قبل تجربه کردی
 پس صبر کن اروم باش
  
- 
هعی 
 دلم برای خود قبلیم و نظم حداقل
 تو. روندی که داشتم تنگ شده
 دلم برای خودم تنگ شده 
- 
        
- 
        
- 
        
- 
         
- 
        
- 
      
- 
دلم برای منِ قبلِ بهمن 401 خیلی تنگه 
 وجودم نسوخته بود
- 
دیگه حوصله نفرین کردن ندارم خدایا 
 سپردم بخودت ولی فرصت انتقامو بهم بده
- 
هرچند منطقی به نظر میومد و تاییدم میکرد 
 ولی حس کردم ناراحته...
 ولی به خاطر من داره همراهی میکنه...
 هرچند به زبون آوردن این چیزا
 اونجا
 کار درستی نبود...
 پس خودخوری مینماییم...
- 
اینکه اون دو نفر سعی داشتن با درگیر کردن احساساتم 
 نظرمو عوض کنن خیلی حس بدی بود و هست...
 و اما این منم که حس خودخواهی دارم...    ️ ️
- 
و چقد دلم شکست این روزا 
 و اشک چند نفر این وسط در اومد...
 و اشک من دوبار...
 و حس بدی که مجبورم مخفیش کنم( :
 


 |
 |

 شعردانه
شعردانه












