هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
نقطه
زیباست.
نامه نوشتن، کلا زیباست...@danial-hosseiny
البته که خود من برای هرکسی نوشتم، پشیمون شدم.
ولی خب! -
لیلی_
پیامای عجیبی رو لایک میکنی -
لیلی_
پیامای عجیبی رو لایک میکنی@danial-hosseiny در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
لیلی_
پیامای عجیبی رو لایک میکنیمیشناسیم همدیگه رو؟
-
Sachli
من نمیدونم واقعا چندبار توی زندگیم این حسو داشتممنم واقعا خبر خاصی ندارم بهت بگم.
بعضی وقتا خوبه، خوش میگذره. بعضی وقتا هم خوب نیست. خوش نمیگذره.@danial-hosseiny در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
Sachli
من نمیدونم واقعا چندبار توی زندگیم این حسو داشتمنه اینجوری بود الان خیلی عمیق تر از دفعه قبلیا تجربش کردم
بستگی داره چندبار با اینجور آدما و اتفاقا برخورد داشتیمنم واقعا خبر خاصی ندارم بهت بگم.
بعضی وقتا خوبه، خوش میگذره. بعضی وقتا هم خوب نیست. خوش نمیگذره.
مثلا میتونی یه چیزی از وقتایی که خوش میگذره یا خوش نمیگذره بگی
اینجوری میتونی جواب سوالمو بدی -
@danial-hosseiny امروز یه چیز خیلــــی زیبایی شنیدم...
یه شخصیو میشناسم حدود ۳۳ سالشه و ازدواج هم کرده... بچهای نداره... و معلومم نیست کی صاحب فرزند بشه...
بعد امروز خیلی اتفاقی برگشت گفت: دارم یه کتابی تحت عنوان نامههام به فرزندی که در آیندهای نامعلوم و با جنسیتی نامعلوم صاحبش میشم مینویسم^-^
یعنی چشمام برق زد از ایده و کاری که میکنه(راستش به شخصیتش هم نمیومد از این کارا...)
و میگفت تا حالا ۲۰۰ نامه براش نوشته و آخرین نامهای که نوشته برای تولد ۱۸ سالگی اون بچه هست...=))
حقیقتا خوش به حال بچهش:)
خیلی ذوق داره این کار...خیلی...
هم نوشتنش...
هم وقتی اون بچه باسواد بشه و بخونتشون🥹🥲 -
لیلی_
پیامای عجیبی رو لایک میکنی -
@danial-hosseiny در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
لیلی_
پیامای عجیبی رو لایک میکنیمیشناسیم همدیگه رو؟
-
کاش گوشام دکمه ی خاموش و روشن داشتن یه جا میدیدم حرفا حالمو بد میکنند خاموششون میکردم...
-
@danial-hosseiny در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
Sachli
من نمیدونم واقعا چندبار توی زندگیم این حسو داشتمنه اینجوری بود الان خیلی عمیق تر از دفعه قبلیا تجربش کردم
بستگی داره چندبار با اینجور آدما و اتفاقا برخورد داشتیمنم واقعا خبر خاصی ندارم بهت بگم.
بعضی وقتا خوبه، خوش میگذره. بعضی وقتا هم خوب نیست. خوش نمیگذره.
مثلا میتونی یه چیزی از وقتایی که خوش میگذره یا خوش نمیگذره بگی
اینجوری میتونی جواب سوالمو بدیSachli در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
@danial-hosseiny در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
Sachli
نه اینجوری بود الان خیلی عمیق تر از دفعه قبلیا تجربش کردم
بستگی داره چندبار با اینجور آدما و اتفاقا برخورد داشتیآخریش برای خود من دو شب پیش بوده
مثلا میتونی یه چیزی از وقتایی که خوش میگذره یا خوش نمیگذره بگی
اینجوری میتونی جواب سوالمو بدیواللا خب الآن توی بازهٔ بین دو ترم بودیم و بعد مدتها رفتم مسافرت... خوش گذشت کلی...
ولی یه سری احساسات و عواطف دارم که بهشون پاسخ ندادم تاحالا و پاسخی هم نمیتونم بهشون بدم.
اینا هم با من میان... تا اینکه نهایتا یه روزی یا من قید ماهیت این احساسات رو بزنم، یا یکی بیاد بهم کمک کنه تا به احساساتم جواب بدم.
اگه متوجه منظورم نمیشی، اشکالی نداره... چون نمیخوام هم جزئی توضیحش بدم... -
لیلی_
خیلی هم عالی =))
موفق باشی -
Sachli در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
@danial-hosseiny در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
Sachli
نه اینجوری بود الان خیلی عمیق تر از دفعه قبلیا تجربش کردم
بستگی داره چندبار با اینجور آدما و اتفاقا برخورد داشتیآخریش برای خود من دو شب پیش بوده
مثلا میتونی یه چیزی از وقتایی که خوش میگذره یا خوش نمیگذره بگی
اینجوری میتونی جواب سوالمو بدیواللا خب الآن توی بازهٔ بین دو ترم بودیم و بعد مدتها رفتم مسافرت... خوش گذشت کلی...
ولی یه سری احساسات و عواطف دارم که بهشون پاسخ ندادم تاحالا و پاسخی هم نمیتونم بهشون بدم.
اینا هم با من میان... تا اینکه نهایتا یه روزی یا من قید ماهیت این احساسات رو بزنم، یا یکی بیاد بهم کمک کنه تا به احساساتم جواب بدم.
اگه متوجه منظورم نمیشی، اشکالی نداره... چون نمیخوام هم جزئی توضیحش بدم...@danial-hosseiny در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
Sachli در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
@danial-hosseiny در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
Sachli
نه اینجوری بود الان خیلی عمیق تر از دفعه قبلیا تجربش کردم
بستگی داره چندبار با اینجور آدما و اتفاقا برخورد داشتیآخریش برای خود من دو شب پیش بوده
با کظم غیض ازش گذشتی یا چی؟
مثلا میتونی یه چیزی از وقتایی که خوش میگذره یا خوش نمیگذره بگی
اینجوری میتونی جواب سوالمو بدیواللا خب الآن توی بازهٔ بین دو ترم بودیم و بعد مدتها رفتم مسافرت... خوش گذشت کلی...
عههه مسافرت خیلی خوبه، به جون اضافه میکنه به آدم
ولی یه سری احساسات و عواطف دارم که بهشون پاسخ ندادم تاحالا و پاسخی هم نمیتونم بهشون بدم.
اینا هم با من میان... تا اینکه نهایتا یه روزی یا من قید ماهیت این احساسات رو بزنم، یا یکی بیاد بهم کمک کنه تا به احساساتم جواب بدم.
اگه متوجه منظورم نمیشی، اشکالی نداره... چون نمیخوام هم جزئی توضیحش بدم...نه متوجه میشم، یعنی شاید نفهمم دقیقا اون احساس تو درمورد چیه
اما این توصیفی که کردی رو درکش میکنم
به موقعش خود اون عواطف با تو رو به رو میشن، یعنی وقتش که برسه میبینی تمام بی پاسخ گذاشتن هات برای رسیدن به اون لحظه بوده تا بالاخره خودشون بیان سراغت و حل بشن
البته که امیدوارم اونموقع شخص امینی کنارت باشه تا حالتو باهاش سهیم بشی