هرچی تودلته بریز بیرون۶

[Farhadd]

گوش طرب به دست تو....

[Farhadd]

بی تو به سر نمی شود....

[Farhadd]

بی همگان به سر شود بی‌تو به سر نمی‌شود
داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی‌شود
دیده عقل مست تو چرخه چرخ پست تو
گوش طرب به دست تو بی‌تو به سر نمی‌شود
جان ز تو جوش می‌کند دل ز تو نوش می‌کند
عقل خروش می‌کند بی‌تو به سر نمی‌شود

پوزش اگر مورد پسند واقع نشد

[mr.vinyzo]

ماهلین چرا اخراج شد ؟؟؟؟
بخاطر ناشناس؟

@د-ژ-م

[mr.vinyzo]

فکر نکنم ..چون بقیه اخراج نشدن...

[mr.vinyzo]

این پست پاک شده!

[_ Reza _]

اگه بتونید نامرعی شید چکار میکنید

[mr.vinyzo]

https://forum.alaatv.com/post/3630730

شفیعی کدکنی عشق منههه

یکی از ارزوهامه یه جلسه هم که شده سر کلاسش بشینم....

[mr.vinyzo]

این همه نبودم .فقط شده سه روز؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

من برای تو شوخیم انجمن؟؟

[mr.vinyzo]

با خودم گفتم بعد کنکور برا دانشجویی میرم یه 206 یا 207 میخرم ایشالا

دیدم دیوار بهم گفت زرششششک

با پولت بهت خرم نمیدن

[eb48d8a9193995]

این پست پاک شده!

[eb48d8a9193995]

این پست پاک شده!

[mr.vinyzo]

.....

[زهرا بنده خدا 2]

_ Reza _
میرم پیش کسایی که باهاشون صمیمی ترم
(چه دوستام چه خانواده چه هرکسی که یه مدت باهام برخورد داشته)
ببینم پشت سرم نظرشون راجع به اخلاقای خوب و بدم چیه

[زهرا بنده خدا 2]

امروز با استاد بیوشیمیمون کلاس داشتیم
تا کلاس قبلی تموم شد
ایشون اومدن
(یعنی هنوز ما بیرون نرفته بودیم و هنوز میخواستیم از جامون بلند شیم)
همه اعتراض کردن که ما استراحت نکردیم و اینا
گفت باشه یه ربع برید استراحت کنید
بلافاصله از کلاس رفتم بیرون
دیگه اومدیم و کلاس شروع شد
تو کلاس سوال میپرسیدن یا شوخی میکردن و اینا(البته اصلا با خودِ من شوخی نکردن...!اگرم چیزی بود با جمعمون بود)
سعی میکردم مثل قبل باشم و بخندم و اینا
ولی خب مثل قبل نبودم
جواب سوالایی که بلد بودم هم حوصله نداشتم بدم🥲
الان خیلی یادم نمیاد ولی خیلی حرف خاصی نداشتیم
یکی از شخصِ خودم سوال پرسیدن که در جواب یه کلمه گفتمpre
یکیم گفتن راهیان نور نرفتید؟گفتم نشد دیگه...
و آخر کلاس گفتن خانم فلانی خیلی ساکت شدین
اومدم جواب بدم
گفتن یا ساکت بودین؟(با نگاه دودلی که یعنی نه...واقعا ساکت شدین!)
گفتم ساکت بودم
ولی من خیلی تلاشمو کردم عادی باشم و واقعا هم نسبت به کلاسای دیگه خیلی عادی تر بودم...🥲
هعی...

[زهرا بنده خدا 2]

اکثر وقتایی که برنامه ریزی میکنم
خدا در لحظه‌ی عملی کردن برنامه: متاسفم!نمیشه!
اونی که من میگم رو باید انجام بدی

[زهرا بنده خدا 2]

دوست دارم برم خونمون ولی بهم گیر میدن که چرا اینجوری کردی( :
اگه نرم هم اینجا هیچ کاری ندارم و بچه ها باز......( :
از طرفی کسیم زنگ نزده ببینه اصلا من تعطیل شدم نشدم( :

[زهرا بنده خدا 2]

هعی...

[زهرا بنده خدا 2]

بریده از همه...

[زهرا بنده خدا 2]

این حجم از سکوت رو دیکه واقعا نداشتم...
زیاد سخت نمیگیرم...
به هرحال اینم میگذره...
ولی اینکه اینقد عوض شدم که هر استادی که میاد سرکلاس بهم یه چی میگه بده...
اینکه هم اتاقیم که از هیچی خبر نداشته هم میگه ساکت شدی،بده...
هعی......