هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
Ainoor نمیدونم چرا اما بهم حس خیلی خوبی میدی
خواستم ترین بنویسم و آنچنان شناختی نداشتم برای ترین نوشتن
فلذا خواستم بگم یادت بودمSachli در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
Ainoor نمیدونم چرا اما بهم حس خیلی خوبی میدی
خواستم ترین بنویسم و آنچنان شناختی نداشتم برای ترین نوشتن
فلذا خواستم بگم یادت بودمبابونــــه
برای تو نیزهم همین وضع -
Mehrsa 14 آره نوشتن حال آدمو خوب میکنن
شاید تو دفترچه یاداشتم بشه نوشت اما حس اینجارو نداره
انگار خوندن این حرفا حتی اگه کسی متوجهشم نشه حسِ بیهوده نبودنو به آدم میده و خالی میشه چون حرفاشو یکی بالاخره خونده -
Ainoor نمیدونم چرا اما بهم حس خیلی خوبی میدی
خواستم ترین بنویسم و آنچنان شناختی نداشتم برای ترین نوشتن
فلذا خواستم بگم یادت بودم -
Ainoor نمیدونم چرا اما بهم حس خیلی خوبی میدی
خواستم ترین بنویسم و آنچنان شناختی نداشتم برای ترین نوشتن
فلذا خواستم بگم یادت بودم -
Mehrsa 14 وای یادم انداختی دیشب یه خواب دیدم
انگار حس خوشایندیم داشته، اما یادم نمیاد چی بوده🤌
اگر کابوس بود عمرا یادم میرفت