هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
نوشتهشده حدود 19 ساعت پیش آخرین ویرایش توسط انجام شده
از اون 20 مرداد به بعد کلا یه آدم دیگه شدم
از شب تا صبح همه آهنگای غمگینمو گوش دادم و گریه هامو کردم، صبح پاشدم رفتم نون سنگک خریدم با پنیر و گردو بردم داروخونه نشستیم صبحونه خوردیم و از بعد اون روز کلا جور دیگه زندگی کردم -
Ramos9248
سلام خوبم شما خوبین؟
بله همه عالی خداروشکر
ولی خدایی انقد منو تحت فشار نزارین ادم خجالت میکشه یادش نمیاد اکانتتونو
️
-
Saghia ممنون خوبم
حق دارین، یه سری بچه ها با یه اکانت دیگه اومدن
منم که همون امیرمسعودمفقط یوزرنیم عوض کردم
خدارو شکر که خوبین
ایشالا که همیشه حال دلتون خوب باشه و تندرست باشید -
هعی زندگی
-
نوشتهشده حدود 19 ساعت پیش آخرین ویرایش توسط انجام شده
من چیزی که میخوام درده
من چیزی که میخوام تو دستای سرده -
Ramos9248 هعیی
چرا انقدر انجمن خلوته
چرا دیگه کسی جدید نمیاد
خیلی عجیبه -
نوشتهشده حدود 19 ساعت پیش آخرین ویرایش توسط انجام شده
من تو خیالم با توعم، تا خوبه حالم با توعم
فنجون قهوم خالیه، اما تو فالم با توعم -
Ramos9248
..................... -
نوشتهشده حدود 19 ساعت پیش آخرین ویرایش توسط انجام شده
تو این یه سال و سه ماه که داروخونه بودم
خانوم دکتر و آقای باقری به اندازه یه خواهر و برادر بزرگتر برام عزیز بودن و تک تک بچه ها(به جز اون سه نفر) هم مث یه خانواده برام عزیز بودن
و خود اون مکان هم دقیقا مث یه خونه بود برام
تموم غم و غصه هام و تموم فکر و خیالام گم میشدن اونجا و انقدر شاد و خوشحال بودم -
نوشتهشده حدود 19 ساعت پیش آخرین ویرایش توسط انجام شده
انقدر که من میتونم روی آقای باقری و خانوم دکتر حساب کنم روی فامیل و آشناهامون هیچوقت نمیتونم حساب کنم
تک تک آدمای اون مکان برام عزیزن و دلم تنگ میشه براشون -
نوشتهشده حدود 19 ساعت پیش آخرین ویرایش توسط انجام شده
مث یک دسته گل اقاقیا
دلم آواز میکنه بیا بیا
تو میری پشت علف ها گم میشی
من میمونم و گل اقاقیا
من میمونم و گل اقاقیا -
نوشتهشده حدود 19 ساعت پیش آخرین ویرایش توسط انجام شده
گل ایوون بهار دل من
یه بیابون لاله زاره دل من