هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
_ Reza _ بخدا
من تازه مشاورم میگفت تویی که رتبه خوب میخوای به نفعته، یازدهم خوب تراز میده نمره بالا بگیری
ولی دیگه وقت نمونده براش -
Aqua
مهدی داداش یه چیزی تو دلم اومد گفتم بهت بگم
دوباره از امشب بهمنی و رفقا شروع به پرکردن چرت و پرت میکنن
میدونم میدونیا
تو فقط به حرکت موسسات بزرگ مثل ماز توجه کن
الان اگه مثلاً قرار باشه تو از حرکتی عقب بیفتی طبق مصوبه
ماز فردا صد نفرو جمع میکنه که یه پکیج بهت بفروشند که عقب نیفتی و تو با عملکرد طبق آنالیز اونا باز دست برتر رو داری -
f.nalist مرسی
آره دیدم بهمنی باز شروع کرده نظریه توطئه چیدن
من به مشاورم و خودم اطمینان دارم به بقیه اصلا کاری ندارم چیکار میکنن و چی میگن
موسسه ها و پشتیبان هاشون پکیج فروختن مهمه براشون ولاغیر -
خیلی جالبه
یه قانونشون حتی یه هفته هم طول نمیکشه که ثابت بمونه -
f.nalist
یادش بخیر انقد چرت و پرت میگفت پارسال من وسط ویسا ول میکردم
دیشبم همایش گذاشته بود جدا از تملق گویی فراوان قیومی
شروع کرده بود باز بله فاجعه دوباره و ..... -
اخرش برام هیچضرری نداره ولی خورد تو ذوقم
مگر اینکه دو ترم مرخصی و از صفر کنکور و معدل
فکر نکنم… -
یازدهم بخوره تو سرشون
من یازدهم حتی کنکور نتونستم درست حسابی بخونم بیام ترمیم بدم؟🫠
خنده داره واقعا و وسوسه انگیز -
به تراژدی نیاز ندارم
دقیقا خود تراژدی ام
لعنت بهتون
هر چند من این مدت دو برابرم شده باشه میخونم ضرر نکنم
ولی آخه انقد اشغال ؟ چتونه یه مشت کنکوری صبح تا شب عذاب میدید -
حداقل دلم برای امروزم میسوزه
و پریروز که نرفتم سالگرد مادربزرگم که فقط ترمیم معدل کنم و با رتبه زیر پنج هزار با افتخار برم پیشش
عجیب است -
عیب نداره ذاتا دلم برای هیلگارد تنگ شده فکرمم خیلی درگیر احساس و ادراک و متون روانشناسی بود
در هر حالمن فقط می خواستم به همه اثبات کنم که میتونم ولی نمی خوام ذاتا عاشق رشته ام هم هستم نه می خواستم دانشگاه عوض کنم نه رشته پس با خیال راحت تر دانشگاه رو ادامه میدیم
#تودلی -
توی ۱۲دقیقه سحری خوردم
معدم فقط شیر داخلشه قِل بخورم صدا میده
بابام بیدارم کرد
گفت بیدار میشی یانه
منم چون ۲_۳بار با صداهاش از خواب بیدار شده بودم گفتم نه تا ولم کنه
توذهنم گفتم با آلارم گوشیم بیدار میشم
پاشدم اونم قطع کردم و با خودم گفتم الآآآآآآن بیدار میشم
ولی خواب موندم
۱۳دقیقه به اذان بابام مامانمو صدا کرد و من از خواب پریدم
شیر برداشتم
اومد برام نون خورد کنه
فک کردم باز میخواد بگه اینو بخور اونو بخور
گفتم تا کی هی بگم نمیخورم
پاشدمرفتم تو اتاقم
داشتم غذا میخوردم یه موی سفید با سایز متوسط تو نونا بود
نون رو همسایه مون آورده بود که پسرش سگ داره و بغلش میکنه ولی محل زندگیِ سگه تو حیاطه اما شنیدم حمامم میبرتش
خلاصه مو رو برداشتم(وقت نداشتم کار دیگه ای کنمگشنه میموندممم)
اون قاشق با محتویاتش رو ریختم تو یه لیوان دیگه
و سعی کردم خودمو قانع کنم که اون مویِ آدمه نه سگ
دوتا قاشق دیگه خوردم ولی قانع شدنم خوب نبود
گفتم تابالا نیاوردم غذاها رو بردارم و برم
پن: احتمال اینکه اون موی سگ بود کمتر از ۱درصد بود ولی حالم بد شد