|
هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
@Homayoun
حالا اولا که استاد خودتی.
دوما ممنونم بابت پیشنهادت
سوما چرا به هر حال تصویرسازیاش به آدم کمک میکنه اما هنوز نمی‌تونم با متونی که هوش مصنوعی میشه ارتباط بگیرم. دلیلشم اینه که اون درکی از چیزی که می‌نویسه نداره. هوش مصنوعی هیچوقت درک نکرده و نمی‌کنه غم چیه... عبور آهستهٔ باد از پشت پرده رو ندیده. درکی نت خاموش پیانو در دل تالار متروک نداره. برای همین نوشته‌هاش رو بی‌روح میکنه... صرفا جنبهٔ تقلیدی داره... و این برای من دافعه ایجاد میکنه.S.daniyal hosseiny در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
حالا اولا که استاد خودتی.
جسارت نکردم
صرفا برای نظر دادن تو این زمینه ها در مقابل تو که زیاد مطالعه میکنی، من چندان جایگاهی ندارم
S.daniyal hosseiny در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
برای همین نوشته‌هاش رو بی‌روح میکنه... صرفا جنبهٔ تقلیدی داره... و این برای من دافعه ایجاد میکنه.
متوجهم
دقیقا... هیچ وقت خودش تو اون موقعیت غم انگیز قرار نگرفته که بتونه به توصیف اون حالت بپردازه
برای الهام گرفتن خیلی خوبه ...
آخه میدونی مثلا وقتی شروع کردی و نوشتی
و من در کوچه سرد زمان قدم بر میدارم ...
می بینی متوقف شده ذهنت و نمیتونی ...و من در کوچه‌ی سرد زمان قدم برمی‌دارم،
باد، خاطره‌ها را از لای دیوارها جمع می‌کند
سایه‌ام، خسته از دنباله‌رویِ دیروز،
می‌لغزد روی سنگفرش‌های فراموشیپنجرهها خاموش، صداها پنهان
فقط منم و ضربان پاهایم
که با هر قدم، زخمی تازه
بر قلب شب حک می‌کنند.ببخش اگه باعث سردرد بودم
برام جالب بود و هر از گاه جمله هایی میاره که بی اندازه لذت میبرم
گفتم به تو هم بگم
-
هوووووووووومممممممممم
-
من زیادی حساسم شاید
شایدم نا بلد
شایدم بی خیال همه چی ام
ولی شاید هم بیش از حد فکر میکنم -
کلی فکر و دغدغه دارم تو ذهنم ولی خالی لز فکر و دغدغه هم هستم
ممکنه مگه؟
بله خود من… -
چقد عجیبن بعضیا الله و اکبر
DexterMoreRight اگه انسان عجیب نباشه انسان نیست که دیگه
-
کسی نیست بزنمش؟!!!
-
باید اون قضیه رو بگم...
خدایا هرچی خیره برامون رقم بزن... -
S.daniyal hosseiny در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
حالا اولا که استاد خودتی.
جسارت نکردم
صرفا برای نظر دادن تو این زمینه ها در مقابل تو که زیاد مطالعه میکنی، من چندان جایگاهی ندارمS.daniyal hosseiny در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
برای همین نوشته‌هاش رو بی‌روح میکنه... صرفا جنبهٔ تقلیدی داره... و این برای من دافعه ایجاد میکنه.
متوجهم
دقیقا... هیچ وقت خودش تو اون موقعیت غم انگیز قرار نگرفته که بتونه به توصیف اون حالت بپردازه
برای الهام گرفتن خیلی خوبه ...
آخه میدونی مثلا وقتی شروع کردی و نوشتی
و من در کوچه سرد زمان قدم بر میدارم ...
می بینی متوقف شده ذهنت و نمیتونی ...و من در کوچه‌ی سرد زمان قدم برمی‌دارم،
باد، خاطره‌ها را از لای دیوارها جمع می‌کند
سایه‌ام، خسته از دنباله‌رویِ دیروز،
می‌لغزد روی سنگفرش‌های فراموشیپنجرهها خاموش، صداها پنهان
فقط منم و ضربان پاهایم
که با هر قدم، زخمی تازه
بر قلب شب حک می‌کنند.ببخش اگه باعث سردرد بودم
برام جالب بود و هر از گاه جمله هایی میاره که بی اندازه لذت میبرم
گفتم به تو هم بگم
منم می خوام
