هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
Hhh Hh دقیقا
هنوز که هنوزه میگه خوبه دفترتو پاره کردم و زدم تو دهنت
ممنون انشالله سایه پدر مادر شما هم سالیان سال بالای سرتون باشه -
تنهایی داره گلومو فشار میده
حتی رفیقم ک همیشه بود از وقتی برگشته دانشگاه از 2 آن نشده تا الان
همه دنبال زندگی خودشونن
من نتونستم زندگیمو درست کنم من موندم -
چرا اینجوری شد
فقط میدونم حقم نبود -
حق من از همشون بیشتر رفتن از اینجا بود
در نهایت همه رفتن ولی من نه
حس ی سربازیو دارم سانت به سانت تنش گوله و ترکشه ولی هر جوریه داره ادامه میده حتی با سرعت کم حتی با ناامیدی
دارم سینه خیز میرم
شایدم دارم درجا میزنم -
حق من از همشون بیشتر رفتن از اینجا بود
در نهایت همه رفتن ولی من نه
حس ی سربازیو دارم سانت به سانت تنش گوله و ترکشه ولی هر جوریه داره ادامه میده حتی با سرعت کم حتی با ناامیدی
دارم سینه خیز میرم
شایدم دارم درجا میزنم -
تنهام
هیچ وقت نتونستم زندگی عادی داشته باشم مثل همه بخاطر شرایطیکی توش گیر افتادم و انتخاب خودم نبود
شاید با رفتن بتونم خودم باشم
شاید شاد شدم -
ادای دوست داشتن در نیارید
شماها نقابتون بیوفته مردم از تعفن چهره تون میمیرن -
@Homayoun
زیاد غم انگیزه
زندگیم چندین ساله رو دور تکراره
روحم ی پیرزن خسته شده با کوچیک ترین چیز میزنه زیر گریه
بدتر از همه اینه روحت درحال گریه س ولی با لبات میخندی -
کاش آدمی بودم 200 سال قبل زندگیشو کرده بود مرده بود
ادمای الان ادم نیستن -
اینکه مغزم داره از هجوم افکار قابلیت فکر کردن رو از دست میده خوب نیست
-
دچار طوفانی شدم ک تموم نمیشه
خِرمو چسپیده ولم نمیکنه -
یا غرقم کن یا بندازم بیرون من دیگه طاقتم تموم شده
-
اینکه از صب تا شب خوبی کنی ولی بخاطر ی چیز کوچیک پرتت میکنن ی طرف بده زیادی بده
-
@Homayoun
زیاد غم انگیزه
زندگیم چندین ساله رو دور تکراره
روحم ی پیرزن خسته شده با کوچیک ترین چیز میزنه زیر گریه
بدتر از همه اینه روحت درحال گریه س ولی با لبات میخندی@د-ژ-م
من هم به این چرخه معیوب مبتلام ...
و درد می کشم از اینکه خودم مسبب حال بدم بودم...
از خاطراتم...
دارن کهنه میشن ...
و همه دوستام رفتن و چند ترم از دانشگاهشون گذشته و من همچنان سوار بر اسب پیر ابتکار و خواستنم
هیچ خودباوری ندارم درونم
و درناک تر از اون
اطرافیان که ازم انتظار داشتن ممکنه بعد چند سال از دایره انسان های توانای زندگیشون خارج شده باشم....