هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
دوشنبه امتحان شیمی داشتیم من نخوابیدم شبو یکشنبه هم همینطور... کلا از شنبه بی خوابی کشیده بودم امتحان داشتم
امتحانو دادم گرفتم خوابیدم سر زنگ همون معلم شیمیون اومدبود بالا سرم گفته بود ای بابا اینم که خوابیده (ردیف اول )
ولی به بقیه گیر میداد که چرا انقدر کسلین من بخاطرتون اینجام و اینا...ولی رفتارش بامن به خاطر نمراتم >>>>>>>اخرم 5 مین مونده به زنگ دستم زیرم سیاه شد دوستم دستمو کشیدنی که از زیرم در بیاره بیدار شدم گفت برو صورتتو بشور خوابیدی خوب؟منم رفتم دیگه زنگ خورد:)یکی ام یواشکی خوابیده بود بهش گفته بود که بود و نبودت فرقی تو کلاسم نداره برو بیرون
هه بچه از اون روز کرمشون گرفته چرا عسل میخوابه ما رو نمیزاری -
یادتونه بهم گفتی که میتونم با نزدیک شدن به خدا یکم اوضاع و احوالاتمو مرتب کنم من گفتم نه اهل نماز نیستم و اینا....ولی تازگیا شروع کردم به شکر کردن به خدا اون خدایی که من میشناسم نه اونی که همه میشناسن اونی که از ته دلم بهش ایمان دارم و یجوری حس خوبی داره یه حس سبکی قشنگ باحال که حس میکنم پشتم گرمه و حواسش بهم هست و دستمو میگره خواستم بگم مرسی بابت پیشنهادتون
-
یادتونه بهم گفتی که میتونم با نزدیک شدن به خدا یکم اوضاع و احوالاتمو مرتب کنم من گفتم نه اهل نماز نیستم و اینا....ولی تازگیا شروع کردم به شکر کردن به خدا اون خدایی که من میشناسم نه اونی که همه میشناسن اونی که از ته دلم بهش ایمان دارم و یجوری حس خوبی داره یه حس سبکی قشنگ باحال که حس میکنم پشتم گرمه و حواسش بهم هست و دستمو میگره خواستم بگم مرسی بابت پیشنهادتون
-
Hako دعا کن برامون هاکو خانم
«خدا خودش گفته قطعا با یاد منه که دل ها اروم میگیره
پس دلتو اروم کن و مشکلاتتو بسپار به خودش...