هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
چشمام با چوب کبریت بازن
-
Narges_
من تهران قبول بشم دیگه برنمیگردم خرم اباد
بعدشم اونموقع ۲۵ سالمه به اندازه یه ۱۸ ساله دلم برای خوانواده تنگ نمیشه -
@آیس-کارامل-ماکیاتو دانشگاه ایران:]
-
نمیشه امتحانات دانشگاه رو با کنکور مقایسه کرد اصلا نمیشه
توی کنکور شهر و رشته هست شدن نشدن هست و خیلی چیزای دیگه
ولی دانشگاه نهایت پاس نمیشی ولی توی اون دانشگاه و توی اون رشته قبول شدی حالا دیگه ادامه میدی
ولی کنکور اول اولشه -
-
خب مادرم تا دوشنبه نیست
منم نمیتونم بگم نرو
ولی الان من چیکار کنم؟
اگه خودم تنها بودم مسئلهای نبود چون بارها تنها بودم ولی الان پدرم و خواهرم هستن باید غذا بپزم -
یه دو قطره اشک ریختم
بعد گفتم بلاخره که با گریهی من اتفاقی نمیفته -
نه نمیشه...
-
نمیشد باهم برن؟
-
دلم از تنهایی انقدر شده خسته که نپرس...
-
یعنی الان از امتحان برگردم باید نهار درست کنم
بعد ظرف بشورم خواهرمم هی حرف میزنه نق نق میکنه
بعدم شب باید شام درست کنم
حالا امیدوارم بابام ظرفارو شب بشوره -
بله از این عالی تر نمیشد
در هر صورت امیدوارم بتونم شرایط رو کنترل کنم -
گفتی همیشه دارم هواتو...