هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
نمیدونم میخونی یا نمیخونی و برامم مهم نیس دیگ عادت کردم ب اینکه همیشه درحال استاک کردنمی
راهم میرم حس میکنم پشت سرمی
مهم نیست
ولی قضاوت کردنت رو اصلا دوست ندارم
اونم وقتی تو از هرکسی ب من نزدیک تری و منو اینطور قضاوت میکنی -
Zaahra._.. ممنووونم
سعی کن بعد یه تفریح مشخص کوتاه برگردی
و هر ۴۰ دقیقه یه بار ۱۰ دقیقه استراحت کن
پومودورو ۲۵ دقیقه ایه و ۵ دقیقه استراحت ولی چون کمه خودم نمیتونم انجامش بدم اما با ۴۰ دقیقه اوکی بودم -
Zaahra._..
تا اونجا که ما میدونیم یه عده دوست دارن ایرانو کنن تهران و اصفهان و همه توجه ها روی اوناست
دانشگاه که جای خود داره
نظر بقیه تاثیری روی رتبه ها ورودیش نداره -
عطار در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
Galadriel بزا من اینکارم
چاوشی چقد گوش میدی ؟من تازگیا اصن خیلی اهنگ گوش نمیدم
چاوشی درحد خیلی کم گوش میدم
بیشترین چیزایی گوش میدم اهنگ بیکلام یا قرانه
ولی وقتایی ناراحتم اهنگ غمگین گوش میدم و برای خودم گریه میکنم جون تخلیه میشم هر ادمی اینکارو میکنه فقطم من نیستم خب
درمورد افسردگیم من ک دارم ولی نود درصد اطرافیانم هم دارن براهمینم من ب چشم چیز غیرعادی نمیبینمش -
تهشم ب این نتیجه میرسم که به هیچ ادمی نباید تکیه کنی
باید خودتو انقد محکم کنی کوقتی ناامیدت میکنن از هم نپاشی
ولی خب یکم دیر نتیجه گیری کردم -
ممنونم
-
تهشم ب این نتیجه میرسم که به هیچ ادمی نباید تکیه کنی
باید خودتو انقد محکم کنی کوقتی ناامیدت میکنن از هم نپاشی
ولی خب یکم دیر نتیجه گیری کردمGaladriel
ای دل بکن تو پاره امید از زمانه
بگذر ز دار فانی شو سوی حق روانه
بگسل تو بند دل را تا خواهشت برآید
این روزگاز فانی روزی بدان سر آید
ای جان بسوز جان را از رسم عارفانه
بگذار و بگذر از خود این است عاشقانه
ای طیر عاشق از چه چندی شکسته بالی
عشق سوای او را کن از دلت تو خالی
دنیا ندارد ارزش تا خود بر آن فروشی
تا چند از برایش در جوش و در خروشی
بگذر ز شهر دنیا سمت دیار اخری
دنیا بقا ندارد رو سمت و سوی عقبی -
حداقل یکم به فکرم باش وقتی انقد ناراحتم میکنی بیا ارومم کن نیا فق استاک کن
-
یادتونه یبار اینجا گفتم فقط ادمایی ک خیلی احساس تنها میکنن اینجا زیاد میان
من واقعا وقتایی ک از همه خستم اینجا میام:)
انگار اینجا فقط خودمم و خودم و هیچکس بهم کار نداره -
که امنیت اونم ازم گرفته شده
-
-
از سر ره - تا غبار افشاند جان - برخاستم
چون الف در وصل جانان از میان برخاستمغرق خون هر چند جام روزی ام چون لاله بود
از کنار خوان قسمت شادمان برخاستممقصد از سامان هستی مهر تابان تو بود
همچو شبنم چهره چون دادی نشان برخاستمدر لگد کوب حوادث جان دیگر یافتم
چون غبار از زیر پای کاروان برخاستمهمچو بلبل با گرانجانان ندارم الفتی
طوطیان تا لب گشودند از میان برخاستمصحبت شوریده حالان مایه شوریدگی است
با «امین» هر گه نشستم بی امان برخاستم -
یادتونه یبار اینجا گفتم فقط ادمایی ک خیلی احساس تنها میکنن اینجا زیاد میان
من واقعا وقتایی ک از همه خستم اینجا میام:)
انگار اینجا فقط خودمم و خودم و هیچکس بهم کار نداره -
داشتم درباره استادم تحقیق میکردم، در طول ۳ سال قلمچیش ۷۰ تا آزمون داده. این آدم نمونه بارز پشتکاره برای من
-
حتی با یه اختلاف کم آزمون لیسانس به پزشکی رو قبول نشده