هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
Infinitie. A
فکر کنم حداقل دو سالی ازش میگذره -
lO_Ol در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
یکمم نت وصل نشه منو از کمپ جمع میکنن
وصل میکنن چند ساعت دیگه
-
Infinitie. A در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
moBn در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
یادش بخیر اولین کراش زندگیم اون خانوم دکتره توی فرار از زندان بود.
الان یادش افتادم.سارا وین کالینز
خیلی خوب بود
تو دیگه چقد تو نخش بودی که فامیلیشم یادته
من اسمشو بلد بودم فقط یه مدت با خودم عهد بسته بودم که زن آینده م باید اسمش سارا باشهmoBn در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
Infinitie. A در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
moBn در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
یادش بخیر اولین کراش زندگیم اون خانوم دکتره توی فرار از زندان بود.
الان یادش افتادم.سارا وین کالینز
خیلی خوب بود
تو دیگه چقد تو نخش بودی که فامیلیشم یادته
من اسمشو بلد بودم فقط یه مدت با خودم عهد بسته بودم که زن آینده م باید اسمش سارا باشهخیلی از سیر کاراکترش خوشم میومد
حفظشم
پشم -
نقطه در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
فکر میکردم کراش مشکین اما واتسون باشه
اون همچنان هست
ولی اسکل رفت با یه بانکدار ازدواج کرد -
Narges_ نه
-
moBn در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
Infinitie. A در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
moBn در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
یادش بخیر اولین کراش زندگیم اون خانوم دکتره توی فرار از زندان بود.
الان یادش افتادم.سارا وین کالینز
خیلی خوب بود
تو دیگه چقد تو نخش بودی که فامیلیشم یادته
من اسمشو بلد بودم فقط یه مدت با خودم عهد بسته بودم که زن آینده م باید اسمش سارا باشهخیلی از سیر کاراکترش خوشم میومد
حفظشم
پشمInfinitie. A در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
moBn در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
Infinitie. A در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
moBn در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
یادش بخیر اولین کراش زندگیم اون خانوم دکتره توی فرار از زندان بود.
الان یادش افتادم.سارا وین کالینز
خیلی خوب بود
تو دیگه چقد تو نخش بودی که فامیلیشم یادته
من اسمشو بلد بودم فقط یه مدت با خودم عهد بسته بودم که زن آینده م باید اسمش سارا باشهخیلی از سیر کاراکترش خوشم میومد
حفظشم
پشماره خداییش خیلی خوب بود.
-
Narges_ نه
-
Infinitie. A ممنون
-
Infinitie. A ممنون
Narges_ خواهش میکنم
-
امشب وقتی طبق عادت هرباره ازم پرسیدن تا کی خونه هستی؟
و مامانم زودتر از من جواب داد تا پایان جنگ، یهویی خیلی ناراحت شدم. انگار یه غمِ کهنه سر باز کرده باشه..
قطعا همتون حسش کردین یا درموردش شنیدین
اون یچیز فقط: مثه کرونا
وقتی کسی ازم میپرسید کی میری دانشگاه؟ جواب این بود که با تموم شدن کرونا یا پیدا شدن درمان قطعیشاون دو سال فاکینگ بد بود
من نمیخوام طاقت تحمل چندساله این شرایط کوفتی رو داشته باشم
تازه همچی داشت کمی روال میشد
هنوز از عسر بیرون نیومدیم و یسری ندیدیم که عسر بعدی اومده... چخبره مگه؟ -
در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
برگشتم به داروخونه و چقدر حال و هوام عوض شد
بعد از 18 تیر 1402 و 23 تیر 1403
امسال هم 28 خرداد 1404 برای سومین بار